
ادبیات نفرت و قوانین جنگ؛ چرا باید نگران بود؟
جنگ لازمههایی دارد که طرفهای درگیر باید به آن پایبند باشند. این لازمهها شامل یک سلسله قوانین است که در اصول دینی، الهیات و در مقررههای نظامی جنگ به آن تأکید شده است. از آن جایی که جنگ به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی همواره در تاریخ بشر وجود داشته، این حضور همیشهگی جنگ باعث میشود که ادیان، امپراتوریها، دولتها و ایدیولوژیهای متفاوتی دربارۀ تعریف جنگ، لازمهها و بایستههای قانونی و اخلاقی آن به تولید ادبیات و بایدهایی بزنند که از آن به عنوان قوانین جنگی یاد میشود.
در دنیای مدرن به ویژه پس از جنگ جهانی دوم که خون میلیونها انسان ریخته شد، جهان قوانین سختی را بر جنگها وضع کرد که مورد پذیرش همۀ کشورها و ملتها قرار گرفت. هر چند در موارد زیادی این قوانین نقض شده، اما آن چه مهم به نظر میرسد، التزام نسبی کشورها و ارتشهای جهان به این قوانین است. اگر فردی این قوانین را نقض کند، مورد بازپرس نهادهای بینالمللی قرار میگیرد. محاکمه و مجازات صدها نظامی برای ارتکاب کارهای خلاف انسانی و جنایتهای جنگی یکی از روزنههای امید است که نشان میدهد هیچ کسی نمیتواند حتا در جنگ به کارهایی دست بزند که هوای نفسش میخواهد.
در افغانستان اما کمتر به این قوانین و ادبیات توجه میشود؛ حقیقت این است که قوانین جنگی هم از طرف طالبان به عنوان طرف اصلی جنگ و خشونت در افغانستان به گونۀ بیوقفه نقض شده و هم از طرف نیروهای دولتی، زورمندان محلی، پولیس محلی، اردوی محلی و امنیت ملی کشور که همه در قالب نیروهای دفاعی – امنیتی افغانستان قابل تعریف است، نقض شده است. هنوز به گونۀ باید و شاید کمتر اخلاق جنگی و قوانین نظامی در بین این نیروها جا افتاده است. قوانینی که باید هر سرباز و جنگجو باید آن را بداند و به آن التزام داشته باشد.
در بین حملههای فزایندۀ طالبان دو روز پیش یک منسوب بلندپایۀ امنیت ملی خطاب به نیروهای دفاعی – امنیتی و نیروهای مقاومت مردمی گفت: «هر جایی طالبان را دیدید بکُشید، سلاحش از شما و افتخارش از افغانستان» این پیام یک نظامی کارکشته در بین نیروهای دفاعی – امنیتی واکنشهای بسیاری را برانگیخت و حتا شاهحسین مرتضوی، مشاور فرهنگی رییسجمهور غنی پیام این نظامی را بازنشر کرد و به نحوی بر آن مهر تأیید گذاشت. در این میان شماری این پیام را نقض آشکار قوانین جنگی خوانده و تأکید دارند که این ادبیات بایستۀ یک نظامی ارتش و امنیت ملی نیست.
تمیم عاصی، جنگپژوه و رییس پژوهشکدۀ جنگ و صلح در افغانستان در واکنش به این سخنان مینویسد که ما نگران ادبیات نفرت و بازتولید آن در فضای داخلی هستیم که باعث تشدید خشونتها در کشور میشود. او افزوده که قباحتزدایی و تقلیلگرایی این چنینی زمینۀ جنگهای قومی، مذهبی و درونگروهی را فراهم میسازد. آقای عاصی در ادامۀ میافزاید که استفاده از چنین ادبیات برای هر دلیلی که باشد، نامشروع، غیرقانونی و خلاف آموزههای اسلامی است و میتواند زمینهها و زمانههای یک جنگ دیگری را فراهم کند. هرچند کاربران اجتماعی بر او تاختهاند، اما عاصی استدلال میکند که صف طالبان به عنوان یک گروه تروریستی که به هیچ ایدهیی پایبند نیستند، با نیروهای امنیتی جداست و تفاوت آنان نیز در همین جاست.
رنگین دادفر اسپنتا، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی پیشین کشور نیز در واکنش به این اظهارات تأکید کرده که ما نباید خود را با تروریستان از لحاظ اخلاقی در یک سطح قرار دهیم. به باور او، رعایت حقوق اسیران، زخمیان، حراست از زندهگی افراد ملکی و محیط زیست در چارچوب قوانین بشردوستانۀ جنگ و غرور سربازی وجیبۀ انسانی و مکلفیت حقوقی است. آقای اسپنتا اضافه میکند که ما نباید تا سطح جنایتکاران جنگی سقوط کنیم.
با این حال، هرچند کاربران خشمگین شبکۀ اجتماعی که حملههای طالبان آنان را به غلیان آورده به گونۀ برقآسا اسپنتا و عاصی را مورد نقد قرار دادهاند. اما این موضعگیری کاربران شبکههای اجتماعی نیز از جو عمومی ادبیات نفرت سرچشمه میگیرد. ادبیاتی که زادۀ خشم، دیگرستیزی و نفرت است و بیشتر توسط گروههای تروریستی استفاده میشود تا ارتشهای منظم.
در چنین شرایطی باید از یکسو نگران وضعیت موجود بود و از سوی دیگری نیروهای امنیتی باید ژرفنگری و قوانین جنگی را کارشیوۀ فعالیتهای خود قرار دهند و تا حدودی نگذارند که ادبیات نفرت در جامعه تولید شود و زمینههای کاربست آن فراهم شود. این ادبیات که در شأن هیچ یکی از اعضای ارتش با افتخار افغانستان نیست، میتواند خشونتها و ادبیات نفرت را در سطح تودههای مردم ترویج دهد و دامنۀ جنگ را گستردهتر سازد. جنگهایی که میتواند ابعاد قومی، منطقهیی، حزبی و جناحی داشته باشد و این گونه افغانستان وارد فاز جدیدی از خشونت و بیثباتی میشود که کنترل و تحمل آن برای همۀ طرفها در افغانستان دشوار خواهد بود.
تحلیلهای بیشتر را اینجا بخوانید.