اعتزال هنر موسیقی در سایۀ ابتذال فرهنگی
هنر موسیقی یکی از هنرهای پرطرفدار جهانی است و جوامع بشری در درازنای تاریخ از این هنر برای تفریح و رفع نیازهای روانی استفاده کرده است. این هنر اما در جوامع بسته مانند افغانستان دوستان و دشمنان زیادی دارد. میزان دشمنی جامعه با هنر موسیقی برخاسته از قرأتهای دینی است. این هنر اما در بسیاری از ولایتهای کشور به ویژه بدخشان تا سرحد تکفیر و تفسیق هنرمندان پیش رفته و در مواردی حذف فزیکی اهل هنر را نیز به دنبال داشته است.
در جوامع بازی که محدودیتی بر کارهای هنری وجود ندارد، عطش مخاطبان به موسیقی سبب شده است تا تولیدات هنری در این زمینه با گذشت هر روز بهتر و بهروز شود، اما در جوامع بسته و به شدت مذهبی که همۀ پدیدهها را در ترازوی اخلاق مذهبی سبک و سنگین میکنند فرصتهای رشد و انکشاف هنر به ویژه هنر موسیقی با عالمی از ممنوعیتها و محدودیتها روبهرو میشود.
مجید مخلص، یکی از فرهنگیان ولایت بدخشان میگوید که فضای بسته و بدبینانۀ حاکم بر جامعه نسبت به هنر موسیقی سبب شده است که بسیاری از تواناییهای هنری در زمینۀ موسیقی رشد نکنند و استعدادهای هنری شناسایی نشوند. به گفتۀ او، مردم به هنر موسیقی علاقۀ وافر دارند، اما عرف حاکم بر جامعه سبب شده است که دربارۀ هنر موسیقی داوری اخلاقی صورت بگیرد و در برابر آن حصارهای بلند کشیده شود.
هر چند بستر فرهنگی اسلام به خصوص عرفان اسلامی شاهد رشد و شکوفایی هنر بوده است، اما پس از ورود قرأتهای متفاوت و مدلهای مذهبی در نزدیک به نیمقرن اخیر در افغانستان میزان بد بینی و بد انگاری هنر موسیقی در جامعه بالا رفته است. استفاده و کاربرد هنر موسیقی در جامعۀ افغانستان به ویژه در بدخشان پیشینۀ طولانی دارد و در گذر زمان و دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است.
در بدخشان به استثنای جغرافیای مناطق مرزی این ولایت که کنار رود «آمو» در همسایهگی با تاجیکستان قرار دارد، بقیه همۀ مناطق بدخشان دید بدبینانهیی نسبت به موسیقی دارند. این نگاه بدبینانه برخاسته از یک بستر فرهنگی جزمی و مذموم پنداشتن هنر موسیقی سبب شده است که از یکسو مهارتهای هنری زیادی در این زمینه خاموش باقی بمانند و تولیدات هنری در این زمینه کمتر صورت گیرد و از سوی دیگر اهل هنر موسیقی در شمار زیادی از مناطق این ولایت مورد تهدید، توهین، تحقیر و لتوکوب قرار بگیرند.
این تهدیدها و توهینها و نگرانیها نه تنها نتوانسته است که هنرمندان شیفتۀ این هنر را از مسیر بازی باز دارد، بلکه در اوج افزایش محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، هستند هنرمندانی که هنوزهم سرود صلح و رهایی میخوانند و آهنگ آزادی مینوازند. شاکر هنرجو، چهل سال است که در ولسوالی جرم ولایت بدخشان ابزار موسیقی میسازد و موسیقی مینوازد؛ ولسوالی که زادگاه «فیض منگل» از آوازخوانان مشهور محلی بدخشان است و این هنرمند چیرهدست در زمان رژیم «مجاهدین» به جرم آوازخوانی کشته شد.
آقای هنرجو میگوید که در این چهل سال فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است؛ گاهی تهدید به مرگ شده و گاهی هم توهین و مورد لتوکوب قرار گرفته و ابزارهای موسیقی را که با خون دل ساخته بود، شکسته شده است. این هنرمند اکنون در مرکز ولسوالی جرم، جایی که در برابر چشمانش آنسوی رود پرچم سفید طالبان بر بلندای یک تپۀ خاکی در اهتزاز است، مسکن گزیده است. هنرجو در پستو خانۀ تنگ و تاریک به گونۀ پنهانی مصروف تهیۀ آلات و ابزار موسیقی میباشد تا از این طریق بتواند برای خود و خانوادهاش آب و نانی فراهم کند.
آقای هنرجو میگوید که مهارتهای هنری و ساخت ابزارهای موسیقی را از نیاکانش به ارث برده است و با وجود عالمی از تهدیدها و نگرانیهای از این میراث پاسداری کرده است. این هنرمند محلی میافزاید که جامعه ظرفیت پذیرش هنر و پیشۀ او را ندارد و به همین دلیل به دور از چشم مردم به گونۀ پنهانی آلههای موسیقی را تولید و به گونۀ پنهانی برای فروش به بازارهای مشترک مرزی میان بدخشان افغانستان و بدخشان تاجیکستان انتقال میدهد.
آقای هنرجو خاطرنشان میسازد که در این کارخانۀ کوچک، ابزارهای موسیقی مانند رباب، دمبوره یا دو تار و غیجک را تولید میکند؛ به گفتۀ او، بخشی از این ابزارها را به گونۀ پنهانی به هنرمندان محلی و شمار دیگری را در بازارهای مشترک بدخشان به هنرمندان تاجیکستانی به فروش میرساند.
هنرجو که در کنار مهارتهای ساخت ابزارهای موسیقی به زرگری نیز آشنایی کامل دارد و ابزارهای موسیقی را با سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی مزین میسازد، میگوید که طراحی ابزارهای موسیقی با سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی تولیدات او را جهانی ساخته است و از کشورهای مختلف دنیا برای ساخت آلههای موسیقی فرمایش دریافت میکند.
به گفتۀ او، اگر محدودیتهای فرهنگی، ممنوعیتهای اجتماعی و تهدیدهای امنیتی نباشد، میتواند با ایجاد کارخانۀ بزرگتری آلههای موسیقی معیاری تولید کند و برای بسیاریها زمینۀ کار را فراهم بسازد. این هنرمند محلی در کنار تولید ابزارهای سنتی موسیقی با ساختن «غیجک سه تار» ابتکار جدیدی انجام داده است که کار نواختن موسیقی را با غیجک سه تار در مقایسه با غیجکهای دو تار پیشین ساده ساخته است.
«غیجک» از ابزارهای موسیقی سنتی است که با دو تار نواخته میشود، اما آقای هنرجو میگوید که با اضافه کردن یک تار دیگر به آن، هم قدرت آن را بالا برده است و هم استفاده از آن را برای هنرمندان، ساده ساخته است. هنرجو که راه پدرش را رفته و دکان کوچک پدرش را به عنوان یک میراث فرهنگی برای خانوادهاش فعال نگهداشته است با چهرۀ خندان میگوید که همواره کسانی او را برای دست کشیدن از این مهارت هنری توصیه میکنند. این هنرمند چیرهدست اما میگوید که او راه خیر و شادی را در پیش گرفته است؛ نه راه خون و خشونت را.
آن چنانی که آقای هنرجو میگوید، او همواره از این وضع تعجب میکند که چرا در جامعهیی که آدمکُشی به یک عرف معمول بدل شده است، بیدادگریها به اوج خود رسیده، دروغ، فریب، نیرنگ و خیانت جزو بدهیات زندهگی مردم شده است، تحمل و تسامح و مدارا رخت بر بسته است و موارد دیگر از این دست خلاف خواست جامعۀ انسانی صورت میگرد، چگونه مردم این جامعه بر موسیقی میشورند؟
هنرجو میگوید که با هنر موسیقی به دنبال ترویج فرهنگ همدلی، یکدیگرپذیری و ایجاد جامعۀ عاشقانه و فارغ از هر گونه خونریزی و خشونت است و در این راه بیهیچ هراسی گامهای بلند و استوارتری بر میدارد تا هنر را از کنج عزلت بیرون کشیده و بر ابتذال فرهنگی پیروز شده و آزادی سازندهیی را به تجربه بگیرد.