ایران و حمایتش از گروههای بنیادگرای اسلامی در افغانستان و تاجیکستان
دولت تاجیکستان اخیراً مستندی را زیر نام «خیانت» از طریق شبکۀ تلویزیون دولتی این کشور به نشر سپرده است. در این مستند به چگونهگی شکلگیری نهضت اسلامی تاجیکستان، حمایت کشورهای خارجی از این گروه تندرو مذهبی و فراز و فرودهای جنگ شهروندی در این کشور پرداخته شده است. این مستند از حمایت تسلیحاتی و آموزشهای نظامی ایران از نهضت اسلامی تاجیکستان پرده بر میدارد.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1370 خورشیدی، تاجیکستان به استقلال رسید، اما یکسال پس از آن در سال 1371 خورشیدی گرفتار جنگ داخلی شد و این جنگ برای مدت شش سال تا 1377 ادامه یافت. آغازگر جنگهای داخلی در برابر نظام پس از استقلال تاجیکستان، نهضت اسلامی تاجیکستان بود که شمار زیادی از رهبران این جریان بنیادگرای اسلامی در زمان حکومت مجاهدین و حتا پیش از پیروزی جهاد، در افغانستان به سر میبردند.
جنگجویان مربوط به گروه نهضت اسلامی تاجیکستان از سوی نظامیان آموزشدیدۀ جهادی تمرین نظامی داده میشدند و برای مقابله با حکومت تاجیکستان از طریق خاک افغانستان کمکهای نظامی و تسلیحاتی نیز دریافت میکردند. رابطۀ نزدیک ایران با حکومت مجاهدین به رهبری برهانالدین ربانی به ویژه با ایتلاف شمال و احمدشاه مسعود و حمایت از آن سبب شد که ایران بتواند از این طریق کانال ارتباطی مطمین خود را به گروههای تندرو اسلامی در کشورهای آسیای میانه به ویژه در تاجیکستان، وصل کند.
پیامها و بیانیههای شماری از فرماندهان نهضت اسلامی از جمله سعدالدین ستماُف، محیالدین کبیری و عبدالله نوری از رهبران نهضت اسلامی تاجیکستان در این مستند نشان میدهد که آنان با نظامیان ایرانی در ارتباط بوده و حتا شماری از آنان جهت فرا گیری آموزشهای نظامی و چگونهگی مدیریت نهضت و جنگ تاجیکستان به ایران سفر کردهاند. در این مستند آمده است که حکومت ایران نهضتیهای تاجیکستان را در زمینههای تکتیکهای رزمی، چگونهگی ایجاد نظام مالی اسلامی از طریق بیتالمال و انگیزهدهی به جهاد علیه حکومت، حمایت میکرد.
نشریۀ «وار آند راکس» مقالهیی را از بارنت روبین، کارشناس برنامۀ منطقهیی افغانستان در دانشگاه نیویورک ایالات متحدۀ امریکا به نشر رسانده است. در این مقاله از حمایت حکومت ایران از گروه طالبان پردهبرداری شده است. آقای بارنت قبلاً به عنوان مشاور ارشد نمایندۀ ویژۀ دبیرکل سازمان ملل متحد برای افغانستان و مشاور ارشد نمایندۀ ویژۀ ایالات متحدۀ امریکا برای افغانستان و پاکستان کار کرده است. او این مقاله را بر بنیاد چشمدیدها و بررسیهایش از جنگ افغانستان و رابطۀ ایران با گروه طالبان نوشته است.
آقای روبین ماجرای حمایت ایران از ایتلاف شمال و نهضت اسلامی تاجیکستان را این گونه شرح داده است: «ایران در ایجاد اتحاد شمال یا ایتلاف شمالی که در سال 1371 خورشیدی دولت رییسجمهور محمد نجیبالله را سرنگون کرد و تشکیلدهندهگان آن در دولت اسلامی رییسجمهور برهانالدین جناح غالب بودند، دخیل بود. ایران با اسماعیل خان در هرات و با احمدشاه مسعود در شمال و شمالشرق افغانستان روابط بسیار خوبی داشت. تا سال 1375 ایران از شمال افغانستان به عنوان بستری برای کمک به جنبش اسلامی در تاجیکستان استفاده میکرد.»
به باور نویسنده، کشور ایران در چگونهگی برقراری ارتباط و نحوۀ تعامل با این گروه با آن که در طول تاریخ حیات این گروه دچار شک و تردیدهای بوده است، اما در شماری از موارد دیده شده و یا ادعاهای وجود دارد که ایران با توجه به چگونهگی برخورد طالبان با ایالات متحدۀ امریکا از این گروه حمایت تسلیحاتی کرده است.
در چند سال پسین، نشر خبرهای مبنی بر موجودیت سلاحهای ایرانی و روسی در اختیار طالبان در ولایتهای جنوب و جنوبغرب افغانستان از عمدهترین اتهامهایی بودهاند که از سوی امریکاییها بر کشور ایران وارد شده است. هرچند مقامهای ایرانی بارها گفتهاند که آنان از گروه طالبان حمایت نمیکنند، اما تماس حکومت ایران با گروه طالبان و میزبانی رهبران این گروه نشان میدهد که میزان ارتباط ایران با رهبری طالبان در سطح بالایی قرار دارد. حکومت ایران همچنان میگوید که تماس و برقراری رابطۀ این کشور با گروه طالبان به هدف کمک به روند صلح افغانستان میباشد و هدف دیگری را دنبال نمیکنند.
از سوی دیگر، پس از توافق صلح تاجیکستان با نهضت اسلامی و تحولات پس از آن که منجر به قرار گرفتن این گروه در فهرست گروههای تروریستی کشور تاجیکستان شد، شماری از فرماندهان این نهضت به کشورهای اروپایی و شماری از جنگجویان این گروه به افغانستان برگشتند و در کنار گروه طالبان قرار گرفتند.
از آغازین روزهای شکلگیری حکومت پس از طالبان در افغانستان با حمایت ایالات متحدۀ امریکا، اعضای نهضت اسلامی تاجیکستان در کنار گروه طالبان و دیگر جنگجویان خارجی با حکومت افغانستان جنگیدهاند و هم اکنون نیز مصروف نبرد با نیروهای نظامی افغانستان هستند.
گمان میرود که مخالفت گروه طالبان با حضور نظامی امریکا در افغانستان، تعهد این گروه بر قطع رابطه با دیگر شبکههای تروریستی از جمله داعش، حضور جنگجویان نهضت اسلامی تاجیکستان در صفوف طالبان و بدبینی طالبان نسبت به عربستان سعودی سبب همبستهگی و توجه حکومت ایران به گروه طالبان شده است. طالبان عربستان سعودی را از روند صلح افغانستان به انزوا کشیدهاند و حتا میزبانی این کشور را از گفتوگوهای صلح نپذیرفتند.
هرچند ایران پس از تصرف افغانستان توسط طالبان بین سالهای 1375 – 1380 گروههای ضد طالبانی را مورد حمایت قرار میداد و نسبت به این گروه با توجه به قرأت بنیادگرایانۀ مذهبی – سنی و مخالفت آنان با اهل تشیع، بدبین بود، اما در سالهای اخیر با تغییر وضعیت سیاسی و مداخلۀ نظامی امریکا در افغانستان رویکرد سیاسی ایران نسبت به طالبان با توجه به وضع تحریمهای شدید علیه ایران از سوی امریکا، تغییر کرد.
روبین، در این مقاله از همکاری ایران با سازمان سیاه و کمک به مجاهدین جهت سرکوب طالبان نوشته است: «سازمان سیا تماسهای اولیۀ خود را در دوشنبه انجام داد؛ جایی که ایالات متحده از قبل در رابطه با روند صلح در تاجیکستان با ایران همکاری عملی داشت. ایالات متحده از زیرساختهایی که قبلاً در تاجیکستان و توسط ایران و روسیه ایجاد شده بود، برای کمک به جنگجویان ضدطالبان در شمال افغانستان استفاده کرد. جنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران شخصاً به سازمان سیا کمک کرد تا پایگاههایی را در پنجشیر و بگرام ایجاد کند. جیمز دابینز، نمایندۀ ریاستجمهوری ایالات متحدۀ امریکا با ابراهیم طاهریان، سفیر ایران در افغانستان در چاریکار در شمال کابل همراه با اعضای نیروی قدس که ایالات متحدۀ آنان را در سال 1393 خورشیدی «تروریست» معرفی کرد، دیدار داشت.»
به نظر میرسد که با وجود مخالفتهای شدید ایران با امریکا، این کشور در جهت سرکوب دشمن مشترک با ایالات متحده همسو بوده است. آمریکا حکومت صدام حسین، از دشمنان سرسخت ایران را سرنگون کرد. همین گونه نگرانی ایران از رابطۀ گروه طالبان با شبکۀ القاعده و داعش و نزدیکی آن با عربستان سعودی سبب میشود که این کشور در امر سرکوب طالبان با امریکا مخالفت نداشته باشد.
موضعگیریهای اخیر گروه طالبان نسبت به کم علاقهگی با عربستان سعودی و تلاشهای رهبران این گروه برای جلب اعتماد کشورهای همسایه مبنی بر این که هیچگونه تهدیدی از سوی آنان بر همسایههای افغانستان وجود ندارد و چارچوب فعالیتشان متمرکز بر جغرافیای افغانستان است، منجر به تغییر سیاست ایران در قبال گروه طالبان شده است.
بر بنیاد ادعای بارنت روبین، افزایش تنشها میان ایران و امریکا در سالهای پسین به ویژه پس از وضع تحریمهای شدید سبب شده است تا حکومت ایران نفوذ خود را بر گروه طالبان گستردهتر کند و در جهت تحقق خواستهای طالبان که همانا خروج کامل سربازان امریکایی از افغانستان است، همسو بداند.
مقامهای امریکایی در سالهای اخیر بارها اتهاماتی را بر ایران مبنی بر حمایت و کمک تسلیحاتی به گروه طالبان وارد کردهاند؛ اتهامهایی که از سوی مقامهای ایرانی رد شدهاند.
با این حال، اکنون به نظر میرسد که ایران به منظور توسعۀ سیاستهای منطقهیی و مقابله با رقبای جهانی گروههای بنیادگرای دینی را که فکر امریکایی ستیزی دارند و تا زمانی که منافع این کشور از ناحیۀ این گروهها به خطر مواجه نشود، مورد حمایت قرار میدهد.
به هر انجام روایتهای تاریخی از نفوذ ایران بر گروههای اسلامگرا میرسانند که این کشور به منظور تأمین منافع ایران در مقابل تهدیدهای احتمالی از سوی امریکا و عربستان سعودی از خاک افغانستان به حمایت از گروههای بنیادگرایی اسلامی که حتا در مخالفت با فکر مذهبی این کشور قرار دارد، ادامه داده است.
با آغاز مذاکرات صلح میان امریکا و گروه طالبان، حکومت ایران پیوسته بر گفتوگوهای صلح با مالکیت افغانستان تأکید کرده و نگرانی خود را از نفوذ امریکا بر روند صلح افغانستان ابراز داشته است. از همینرو، به نظر میرسد که ایران در تلاش نفوذ بر سطوح رهبری طالبان جهت تحقق خواست هردو برای خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان باشد. گفتوگوهای مستقیم و غیرمستقیم ایران با سران طالبان و میزبانی این گروه از ملا عبدالغنی برادر از رهبران کلیدی گروه طالبان در خاک ایران بیانگر تلاشهای این کشور برای رفع نگرانیهای احتمالی ناشی از نفوذ امریکا در روند صلح افغانستان، میباشد.