توحش برای مدیریت؛ تروریستان چه میخواهند؟
جنگ افغانستان وارد مرحلۀ تازهیی از توحش و ناامنی خانهبهخانه شده است. استراتژیستهای ترور در جهان این مرحله را مرحلۀ «فروپاشی ذهنی» یک جامعه مینامند که در آن همۀ موارد امنیتی و پولیسی میشود و مردم در خانه، دانشگاه، مسجد و حتا پنهانیترین گوشههای زندهگی امنیت جانی و ذهنی ندارند. وضعیت چند ماه پسین در کابل، ترورهای هدفمند و راکتپراکنیهای مکرر مرحلۀ حساسی را در افغانستان نشان میدهد که بسیار خطرآفرین است. وضعیتی که امنیت نسبی در هیچ جایی وجود ندارد و شهروندان کشور در پایتخت از سایه، مسجد محله، دانشگاه، مکتب، خیابان و حتا از صدای آذان مسجد که باید روحبخش و دلنواز باشد، میترسند.
ترور خبرنگاران و فعالان مدنی در کابل، راکتپراکنیهای گروههای تروریستی زیر ریش نهادهای امنیتی، جنگ فرسایشی علیه باشندهگان بینان و نوای کشور و گسترش مثلث ناامنی، فساد و فقر همه نشانههایی از آغاز مرحلۀ جدید جنگ در افغانستان است. هرچند طالبان در موافقتنامۀ دوحه با امریکاییها وعده سپردهاند که بر کلانشهرهای افغانستان حمله نمیکنند، اما این گروه و استراتژیستهای نظامیشان تمرکز را بیشتر روی جنگ استخباراتی و فرسایشی مبذول داشتهاند و در مواردی در همکاری با گروههای غیربومی، استراتژی نظامی خود را تغییر میدهند. طالبان با مجال دادن و همکاری استخباراتی با گروههای غیربومی از یکسو افکار عمومی را در افغانستان مدیریت میکنند و از سوی دیگر بر حکومت فشار روانی و نظامی وارد میکنند.
فعالیت گستردۀ داعش و گروههای خارجی در افغانستان بدون همکاری طالبان مقدور نیست. افزایش حضور جنگجویان خارجی زیر چتر حاکمیت طالبان بیانگر همکاری پنهان، روابط منفعتمحور و استراتژیک طالبان با این گروهها است که این روابط ویژهگی همافزای قدرت برای هر دو گروه را دارا میباشد. طالبان با استخدام، اسکان و حمایت از جنگجویان خارجی در مناطق زیر حاکمیتشان، فشار مضاعفی بر دولت افغانستان وارد میکنند و با انجام حملههای تروریستی، بمبگذاریهای، انتحاری و ترور افراد تأثیرگذار میخواهند نبض جامعه را روی دست بگیرند و آتش جنگ استخباراتی و فرسایشی را در افغانستان شعلهور بسازند؛ جنگی که در چند ماه گذشته در پایتخت و بزرگشهرهای کشور جریان دارد و زندهگی را برای باشندهگان این کشور تلخ کرده است.
از سوی دیگر به دلیل خلاهای استخباراتی و امنیتی، دولت افغانستان توان مهار این جنگ فرسایشی را ندارد. فساد و خویشخوری در نهادهای امنیتی یکی از دلایل عمدۀ این خلای اطلاعاتی در افغانستان میباشد. گروههای خارجی به کمک طالبان از این خلاها استفادۀ گسترده میکنند. هیچ فرد و یا نهادی حاضر نیست که به پرسش شهروندان کشور پاسخ بگوید. این همه راکتها چگونه زیر گوش نهادهای امنیتی وارد کابل میشوند و در روز روشن فیر میشود؟ طارق آرین، سخنگوی وزارت امور داخلۀ کشور پاسخ به این پرسش را یک خلای امنیتی عنوان میکند و آن را به مثابۀ شکست دشمن توصیف میکند. اما این خلا چه زمانی و چگونه پر میشود؟ اقدام دولت برای مبارزه با این جنگ فرسایشی بیشتر نمایشی است تا مبارزۀ برآیندمحور جهت منهدم ساختن شبکههای تروریستی در کابل و جلوگیری از جنگ فرسایشی و استخباراتی داعشیان و القاعده با همکاری طالبان و شبکۀ حقانی در کشور.
از سوی دیگر، این وضعیت شکاف دولت و شهروندان را عمق بیشتر میبخشد و اعتماد به نیروهای امنیتی را کاهش میدهد. وضعیت پولیسی کنونی از جنگ رو در رو و جنگهای لشکری به مراتب ویرانگر و زیانبارتر است. این جنگ اعتمادها را میشکند، روابط شهروندان با دولت را دچار گسست میسازد، توحش و خشونت را افزایش میدهد. تروریستان و جنگجویان خارجی میخواهند با افزایش حجم توحش، جامعه را مدیریت کنند و نبض افکار عمومی در افغانستان را زیر دست بگیرند. نشانههایی از این وضعیت در کابل دیده میشود. حملههای تروریستی در ماههای پسین و ترور خبرنگاران، اعضای جامعۀ مدنی، بمبگذاری و انتحاری جزو برنامۀ توحش و به دست گرفتن مدیریت افکار عمومی در کشور است.