دورنمای آینده و منازعۀ پسا صلح؛ افغانستان به کدام طرف روان است؟
نویسنده: ابو مسلم خراسانی
چشم و امید مردم به گفتوگوهای بینالافغانی دوخته شده است؛ گفتوگوهایی که میان هیأتهای مذاکرهکنندۀ دولت افغانستان و گروه طالبان در قطر جریان دارد. در تازهترین پیشرفت، خبرگزاری «رویترز» به نقل از سه منبع معتبرش در قطر گزارش داده است که اختلافها روی کارشیوۀ مذاکرات صلح برطرف شده است؛ گروه طالبان و سخنگوی هیأت مذاکراتی دولت آن را رد کردند.
اکنون زلمی خلیلزاد، نمایندۀ ویژۀ ایالات متحدۀ امریکا در امور صلح افغانستان، اسکات میلر، فرمانده عمومی ناتو در افغانستان و رییسجمهور غنی در قطر حضور دارند تا بُنبست گفتوگوهای بینالافغانی را جان تازهیی بخشند. اما دورنمایی آیندۀ صلح همچنان گُنگ و مبهم است. از آنچه که در قطر میگذرد، شهروندان کشور اطلاعات چندانی ندارند.
پرسشهای اساسی این است که آیا در صورت به توافق رسیدن طالبان با دولت افغانستان و به نتیجه رسیدن گفتوگوهای صلح، مردم افغانستان به صلح خواهند رسید؟ آیا در سرزمینی که چهار دهه جنگ و خشونت حاکم بوده است با توافق یک گروه میشود به صلح دایمی رسید و خشونتها را به کلی نابود کرد؟ دورنمایی پسا صلح در صورت توافق طالبان و دولت چگونه است؟ این پرسشها از درشتترین دغدغههایی است که محل کنکاش و تفکر در عرصۀ آینده را بازتاب میدهند.
ما مردمان جهان سوم کمتر به آیندهپژوهی توجه داریم و زیاد احساسات بر کارکرد ما قیمومیت دارد. از همینرو، آسیبشناسی پسا صلح در اندیشۀ ما اهمیت چندانی ندارد و به این باوریم که اگر طالبان به صلح تن بدهند و سلاح خود را بر زمین بگذارند که نمیگذارند، سایۀ جنگ و خشونت از قلمرو افغانستان رخت میبندد و کبوتر صلحبال زنان به پرواز در میآید. اما واقعیتهای افغانستان از آیندۀ مبهم و گنگ حکایت دارد که تحلیلش بسیار سخت و دشوار است و نشانههایی از کبوتر صلح در این قلمرو دیده نمیشود.
نخستین مسأله مهم؛ چگونهگی برخورد طالبان و سیاستهای دولت افغانستان در مورد قربانیان جنگ و خشونتهای دو دهۀ پسین در افغانستان است. این خشونتها عقدههای بزرگی را در ضمیر باشندهگان این سرزمین خلق کرده است تا از نگاه درونی و روانی مردم افغانستان به صلح نرسند. توافقهای احتمالی بین طالبان و دولت افغانستان در خوشبینانهترین حالتش نیز مایۀ برچیدن جنگ از افغانستان نخواهد شد.
حجم این عقدهها و دشمنیها در روستاهای کشور بسیار وسیع و برجسته است. صدها جنایتی در این روستاها اتفاق افتاده که حتا یکی از آنها نیز دادگاهی نشده است. مردم در یک شرایط خفقان و استبداد زندهگی میکنند. در هر صورتش این عقدهها یک روز از قلبها بیرون خواهد شد و به صورت خشونتها و درگیریها عینیت خواهند یافت. از مردن یک فرد دهها خانواده متأثر میشوند و حالا در نظر بگیرید که چقدر عقدهها، کینهجوییها و خصومت در روح و روان باشندهگان این سرزمین در دو دهۀ گذشته تلنبار شده است.
هرچند مردم افغانستان از جنگ خستهاند، اما حجم این عقدهها را نباید نادیده گرفت. از همینرو، گسترش ادبیات صلح، صلح درونی بین مردم از اولویتهای رسیدن به یک صلح پایدار و دایمی در کشور است. مردم افغانستان نیاز دارند که پیش از همه با خود صلح کنند و ادبیات صلح بین آنان گسترش یابد و از سوی دیگر با برقراری عدالت و به کیفر رسانیدن کسانی که جنایت انجام دادهاند، زمینههای صلح واقعی فراهم شود.
آزادیهای مدنی و حق انتخاب از مولفههای دیگری برای رسیدن به صلح پایدار در کشور است. جامعهیی که در خفقان و استبداد زندهگی میکند، هرگز به صلح نخواهد رسید. آزادیهای مدنی یک ارزش بسیار بزرگی در کشور است و هر زمانی که این آزادیها به تحلیل برود، شورشها و خشونتها افزایش خواهند یافت و از این نگاه دورنمای صلح و جنگ در موجودیت آزادیهای مدنی، بستهگی به چگونهگی رویکرد دولت و طالبان با قربانیان جنگ و سیاستهای عملی آن، دارد.
حضور جنگجویان خارجی خشونتگستر از خطرناکترین مولفههایی است که میتواند افغانستان را سالها به خشونت بکشاند. این جنگجویان اکنون در زیر بیرق طالبان زندهگی میکنند و در همۀ عملیاتهای این گروه حضور فعال دارند. حضور آنان در روزگار پسا صلح با طالبان هنوز گُنگ و مبهم است. آنان میتوانند معاهدۀ صلح و جنگ پسا صلح در افغانستان باشند.
هرچند طالبان ادعا میکنند که رابطۀشان را با شبکۀ القاعده قطع کردهاند، اما واقعیت این است که هنوز هم هزاران جنگجوی خارجی در افغانستان فعالیت دارند که کنترل و مدیریت آنان از توان طالبان بیرون است. فرماندهان جنگجویان خارجی در افغانستان امکانات و پول زیادی در اختیار دارند و بسیاری از فرماندهان طالبان را تطمیع میکنند و لگام آنان را به دست میگیرند.
موارد بالا نمونههای بارزی از دهها مولفهیی است که دورنمای پسا صلح با طالبان را تیره نشان میدهد و امید صلح و امنیت را از انسان افغانستانی میگیرد. طالبان، دولت افغانستان و جامعۀ جهانی باید به عقدهها و کینهجوییهای موجود، آزادیهای مدنی و سیاسی و حضور جنگجویان خارجی در افغانستان، سیاستهای درستی را روی دست بگیرند و راهکارها و رهیافتهایی را تدارک ببینند تا وضعیت پسا صلح بهبود یابد. در این غیر این صورت، رسیدن به صلح پایدار دشوار به نظر میرسد.