سرباز آرمانی: برای آیندۀ امن میرزمم و پس از صلح ازدواج میکنم
محمد اکبر آرمانی، یکی از سربازان ارتش است که به تازهگی از نبرد داغ در شبهای سرد زمستانی برگشته است. او شب پیش چهار ساعت در ولسوالی فیضآباد ولایت جوزجان در برابر جنگجویان گروه طالبان جنگیده است. اکنون قرار است با همرزمان دیگرش، جستوجوی خانههای مشکوکی را به هدف بازداشت جنگجویان طالبان در روستاهای پاکسازیشدۀ ولسوالی فیضآباد آغاز کند.
آقای آرمانی ۲۵ ساله است و هفت سال پیش سفر نظامیاش را از ولایت پکتیا آغاز کرده است. او اکنون سرباز کندک اول، لوای دوم قول اردوی ۲۰۹ شاهین است که از یک سال به اینسو در ولایت جوزجان مصروف اجرای وظیفه است. این سرباز ارتش میگوید که پکتیا، زادگاهش را به امید مبارزه با گروههای دهشتافگن ترک کرده و در هفت سال گذشته در صفوف ارتش در ولایتهای بدخشان، تخار، کندز، سمنگان، بلخ و جوزجان خدمت کرده و در برابر جنگجویان مسلح مخالف دولت رزمیده است.
محمد اکبر آرمانی توضیح میدهد که متعلق به یک خانوادۀ هفت نفری است که در کنار پدر و مادر، چهار خواهر نیز دارد و خودش فرزند بزرگ خانواده است. آرمانی میگوید که از هفت سال به اینسو به خانوادۀ ارتش افغانستان پیوسته است. او علاوه میکند که خانوادهاش را به امید آیندۀ بهتر و امن ترک گفته است. آقای آرمانی دو سال پیش نامزد شده و بیش از یک سال میشود که به گفتۀ خودش به روستای نامزدش در پکتیا نرفته است؛ زیرا او و همرزمانش مصروف نبرد با جنگجویان گروه طالبان هستند.
این سرباز نظامی تأکید میورزد که نیروهای امنیتی و دفاعی کشور نمیگذارند که طالبان پاسگاههای امنیتی و یا مناطق زیر حاکمیت دولت را سقوط دهند. به گفتۀ او، نظامیان کشور شب گذشته یک حملۀ گستردۀ جنگجویان گروه طالبان بر پاسگاههای امنیتی در ولسوالی فیضآباد را عقب زدهاند. به باور آقای آرمانی، جنگ را بیگانهگان بر مردم افغانستان تحمیل کردهاند. همان گونهیی که تخلص محمد اکبر «آرمانی» است، خودش نیز آرمانی میاندیشد و توضیح میدهد «منتظر نتیجۀ گفتوگوهای صلح هستم تا ازدواج کنم».
محمد اکبر آرمانی، نامزد و خانوادهاش در انتظار صلح نشستهاند تا این که پس از برقراری آرامش، این جفت بتوانند در کنار هم زندهگی مشترکی را آغاز کنند. آقای آرمانی باور دارد که به زودی در افغانستان صلح برقرار میشود. او خاطرنشان میسازد که حس عجیب و مثبتی نسبت به برقراری صلح در کشور دارد. محمد اکبر به این باور است که پس از پایان هر نبرد، جنگجویان طالبان و سربازان ارتش در یک خاک دفن میشوند. او اما میافزاید که جنگ طالبان به دستور بیگانهگان ناجایز است. آقای آرمانی با ابراز این مطلب میافزاید که سربازان نیروهای امنیتی و دفاعی کشور برای حفاظت از خاک و سرزمینشان میرزمند و اما جنگجویان مخالف دولت به دستور بیگانهگان، کشورشان را ویران میکنند.
محمد اکبر آرمانی از هفت سال به اینسو جنگهای سخت و سنگینی را پشت سر گذاشته و از دل نبردهای طاقتفرسا زنده بیرون شده است. او دربارۀ یکی از گرمترین و سختترین نبردها در ولایت بغلان میگوید که ۴۰ ساعت بدون وقفه در شهر کهنۀ بغلان در برابر جنگجویان طالبان رزمیده و خاطرههای به جا مانده از آن نبرد در ذهنش حک شده است.
افغانستان به عنوان یک کشور پُر از گوناگونیهای فرهنگی، زبانی و قومی شناخته میشود. زبان، گویش و فرهنگ یک بخش این کشور با بخش دیگری آن تفاوت چشمگیری دارد. محمداکبر آرمانی نخست از پکتیا به بدخشان رفته و از بدخشان به جوزجان آمده است. او در هفت سال گذشته با فرهنگ، زبان و دغدغههای فکری باشندهگان ولایتهای مختلف این مرز بومی آشنا شده است. او اکنون در دشتهای سرد ولسوالی فیضآباد ولایت جوزجان با لبخندی که بر لبانش نقش بسته است، تأکید میکند که یک اندازه زبان اوزبیکی را یاد گرفته و واژههای پُرکاربرد این زبان را به راحتی افاده میتواند. به باور او، رفتوآمد باشندهگان کشور از یک ولایت به ولایت دیگری سبب آشنایی با فرهنگهای گوناگون این سرزمین میشود. این سرباز نظامی میگوید که شناخت فرهنگی سبب همدیگرپذیری در میان شهروندان میشود.
در دو دهۀ پسین دولت افغانستان کمتر روی گردشگری داخلی توجه و سرمایهگذاری کرده است. نهادهای جامعۀ مدنی نیز گاهی این رفتوآمدها را در چهارچوب برنامههای رسمی و آموزشی خلاصه کردهاند. اما دانشگاهها و نهادهای امنیتی و دفاعی کشور از جمله پولیس، امنیت و ارتش ملی جای خالی رفتوآمدهای فرهنگی را پُر کردهاند. یک دانشجو از هرات به دانشگاه جلالآباد کامیاب میشود و یک سرباز بدخشانی برای خدمت به ارتش به نیمروز میرود؛ انگار سربازان ارتش در کنار جنگ، پیامرسانان فرهنگی نیز هستند.
آقای آرمانی در پایان، یک بار دیگر آرزوی برقراری صلح در کشور را ابراز میکند و تأکید میورزد که او پس از برقراری صلح ازدواج خواهد کرد تا فرزندانش در آرامش و امنیت بزرگ شوند. محمداکبر آرمانی نیز همانند همقطاران دیگرش به سوی اجرای وظیفه میرود. لبخند، شادی و اعتماد به نفس سربازان در میدان نبرد به آنان نیرو و روحیۀ مثبت میبخشد تا در برابر دشمان مادرزمینشان بجنگند.