مبارزه با کجرویهای اجتماعی؛ انگزدن راه حل نیست!
سرقت، قتلهای زنجیرهیی و هدفمند، آدمربایی و رهزنیهای مسلحانه از بزرگترین کجرفتاریهای اجتماعی است که گلوی باشندهگان کابل را گرفته است. گراف این جرایم جنایی به گونۀ بیپیشینهیی بالا رفته است. این روزها کابل به شهر وحشت تبدیل شده و هیچ کسی در این شهر آرامش نسبی ندارد. به دلهرهگی ترس از انتحار و انفجار، دلهرۀ وحشت دزدان مسلح و آدمربایان نیز افزوده شده و فشار روانی باشندهگان کابل مضاعف شده است.
از همین جهت است که امرالله صالح، معاون نخست رییسجمهور غنی مسوولیت تأمین امنیت شهر کابل را بر عهده گرفته و به قول خودش پوشش استخباراتی «کوچهبهکوچه» را اعمال میکند تا جلو دزدیهای هدفمند را بگیرد. نشر تصاویر افراد متهم به جرمهای جنایی در خیابانها، از جدیت آقای صالح برای مبارزه با جرایم جنایی حکایت دارد. آقای صالح در استراتژی مبارزه با جرایم و کجرفتاریهای جنایی در پایتخت از مردم کمک خواسته است.
اما پرسش این است که با مسأله کجرفتاری چگونه باید مقابله کرد؟ آیا راه حل نظارتی در شرایط کنونی استراتژی مناسبی برای مبارزه با کجرفتاری است؟ ریشههای اصلی کجرفتاری در کابل چیست و چرا گراف جرایم جنایی و دزدیهای هدفمند در این شهر بالاست؟ آیا نصب تصاویر افراد متهم به جرایم جنایی در کاهش گراف جرایم کمک خواهد کرد؟ پاسخ به این پرسشها میتواند فهم ما را از پدیدهیی زیر نام «کجرفتاری» بیشتر کند و زمینههای پیشگیری از آن را فراهم بسازد.
جامعهشناسان در تعریف کجرفتاری نظر واحدی ندارند. به صورت عموم میشود تخلف عمدی از هنجارهای اجتماعی در زندهگی انسان را کجروی پنداشت. در این منظومه هر عملی که مطابق به ارزشها و هنجارهای پذیرفته شده در یک اجتماع انسانی نباشد، کجرفتاری یا آسیب اجتماعی دانسته میشود. بر مبنای این، سرقت و دزدی نیز یکی از آسیبهای اجتماعی است که این روزها در کابل بیداد میکند و زمینۀ نفس کشیدن آرام را از باشندهگان این شهر گرفته است.
سرقتهای مسلحانه در کابل که زیرمجموعۀ کجرفتاری اجتماعی تبیین میشود، دلایل اجتماعی دارد که باید برای آن داروی اجتماعی تجویز شود. سیاست امرالله صالح، معاون نخست رییسجمهور تحت نظریۀ «انگزنی» قابل تبیین است. نصب تصاویر افراد متهم به جرایم جنایی در کابل را جامعهشناسان، آسیبهای اجتماعی و انحراف اجتماعی «انگزنی» میگویند. بر مبنای این نظریه، جرم در یک اجتماع از سوی عدهیی که خاصیت انگزنی را دارند، ایجاد میشود و انگزنی یک واقعیت ذهنی است تا واقعیت عینی. از همینرو، انگزدن ممکن است سبب افزایش جرم شود و زمینههای بیشتر انحرافهای اجتماعی را فراهم بسازد.
آنانی که تصاویرشان به دست نشر سپرده میشود، ممکن است دزدان حرفهیی نباشند، اما پس از این که تصاویرشان در مکانهای عامۀ شهرها نصب میشود، دست به کارهای خطرناکتری بزنند و در آینده به دزدان حرفهیی تبدیل شوند. زیرا آنان دیگر آبرو و حیثیت خود را فروریخته میداند، دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و از اینرو ممکن است سیاست انگزنی حکومت در ساختن آنان به عنوان «دزدان حرفهیی» کمک کند. با این بیان، به گونۀ قطع میتوان گفت که استراتژی معاون نخست رییسجمهور نه تنها موثر نیست؛ بلکه میتواند در امر مبارزه با جرایم و کجرفتاریهای اجتماعی واکنش منفی داشته باشد و سبب افزایش جرایم جنایی در پایتخت شود.
کجرفتاریها در کابل ریشههای اقتصادی و اجتماعی دارند. در کشوری که 54 درصد نفوس آن زیر خط فقر زندهگی میکنند و شکافهای اجتماعی همهروزه بزرگ و بزرگتر میشوند، با نصب تصاویر مجرمان و به تعبیر دیگری برگزاری مراسم «آبروریزی» نمیتواند جرایم جنایی را ریشهکن کند و آن را از سپهر عمومی برچیند.
سیاستگران افغانستان نخست باید برای شهروندان غذا و نیازمندیهای روزمرۀ آنان را فراهم کنند و سپس وارد عرصۀ مبارزه با جرایم جنایی شوند. در غیر این صورت، نظارت جدی یا پوشش استخباراتی «کوچهبهکوچه» میتواند دامنۀ جرایم را گسترش دهد و اشکال جرایم دیگری را به میان آورد که بسیار خطرناکتر از وضعیت کنونی خواهد بود.