برف کابل

هوای سرد و درد گرسنه‌گی؛ چه می‌توان کرد؟

neshananews

15 November 2020

نویسنده: ابو مسلم خراسانی

دیروز نخستین دانه‌های برف با سردی پیکان ‌گونه‌اش بر زمین کابل نشست. دانه‌هایی که برای عده‌یی مایۀ خوشی و دل‌گرمی‌ است و برای شمار دیگری ریشۀ بدبختی و سرمازده‌گی در خسته‌ترین پایتخت دنیا به شمار می‌رود. پایتختی که این ‌روزها جنگ و خشونت آن را برای باشنده‌گانش به ماهی‌تابۀ آتشین و ملتهب تبدیل کرده است. از سوی دیگر دانه‌های برف و زوزه‌های سردی گلوی‌شان را گرفته است تا روز خوشی را نبینند؛ دانه‌هایی که مانند خودش اشک‌های زیادی را سرازیر می‌کند.

هوای سرد و درد گرسنه‌گی رابطۀ هم‌افزایی دارند. به هر پیمانه‌یی که سردی سایۀ سنگین خود را در آسمان کابل می‌گستراند، درد گرسنه‌گی بیشتر می‌شود، کودکان بیشتری گرسنه‌گی می‌کشند، مادران و پدران بیشتری ناامید‌گونه در عصرهای سرد بر جاده‌های کابل گام می‌گذارند؛ گامی برای دریافت نان، قدمی برای درمان گرسنه‌گی، پرسه‌یی برای گرمی و حسرتی برای زنده‌گی بهتر. اما انگار زمین و زمان و دشت و دریا دست به دست هم داده‌اند تا زنده‌گی نداشتۀشان را سیاه‌تر و تاریک‌تر کنند.

در چنین شرایطی که دیو‌های مستِ زمستان فضا را برای زنده‌گی در کابل و ولایت‌های دیگر کشور تنگ و تنگ‌تر ساخته است، مسوولیت تجارت‌پیشه‌گان، نهادهای جامعۀ ‌مدنی، فعالان سیاسی و دولت چیست؟ ما همه به عنوان کسانی که ایستاده‌ایم و توانایی ایستادن را داریم چه مسوولیتی در برابر انسانانی داریم که در کنار جاده‌ها افتاده‌اند و توانایی برخاستن را ندارند. فرمودۀ سعدی که گفته بود «چون ایستاده‌یی دست افتاده‌ گیر» را به یاد دارید؟

در کشوری که بیش از نصف شهروندانش زیر خط فقر به سر می‌برند و شکاف‌های اجتماعی هر روز بیشتر و بیشتر می‌شود و دامنه‌های جنگ افزایش می‌باید، مسوولیت ما چیست؟ سال گذشته هنگامی که سرما بساط خود را بر جاده‌های کابل و ولایت‌های دیگر کشور گستراند، جمعی در کابل کارزاری را زیر عنوان «ایستگاه مهربانی» برای گرد‌آوری لباس‌های زمستانی و کمک‌های اولیه ایجاد کردند که بسیار موثر واقع شد.

این موج از سوی جوانان خودجوش بدون هیچ دغدغه و چشم‌داشتی نخست در کابل و سپس در شمار زیادی از ولایت‌های کشور گسترش یافت و هزاران جوان در کابل و ولایت‌های دیگر کشور کمک‌های زمستانی، لباس و مواد خوراکی را در اختیار نیازمندان قرار دادند. امسال نیز جوانانی که قشر پویا و نیروی بالندۀ جامعه پنداشته می‌شوند، باید دست به کار شوند. باید همۀ کسانی که توانایی ایستادن را دارند، دست یتیمان و بی‌نوایان را بگیرند، مرهمی بر زخم‌های تلخ و بارانی برای ستردن اشک‌هایی شوند که سردی، گرسنه‌گی، فقر و خشونت به بار آورده است.

آستین بر زدن برای گرد‌آوری کمک به گرسنه‌گان، بی‌جاشده‌‌گان و مهاجرانی که زیر خیمه‌ها در بدترین شرایط ممکن زنده‌گی می‌کنند، انسانی‌ترین و ممکن‌ترین کاری است که می‌شود برای انسانیت انجام داد. در این میان جوانان کابلی می‌توانند مانند همیشه پیش قدم باشند و در چهرۀ صدها کودک، مرد و زن این سرزمین لب‌خند بنشانند، خوشی بیاورند و بارانی برای زدودن گرد و غبار از چهره‌های ناامید و غم‌بار آنان شوند.

این ‌روزها هر کسی که از جاده‌های کابل می‌گذرد، از رنج و محرومیت هزاران انسان دیگر واقف می‌شود. از بی‌نوایی و سیه‌روزی صدها زن و مردی پی می‌برد که در این جغرافیای خشونت‌بار و ملتهب در بدترین شرایط به سر می‌برند، خون ‌دل می‌خورند و دوام می‌آورند، کشته می‌شوند و گریه می‌کنند و در دانشگاه، مسجد، جاده و حتا خانه امنیت و آرامش ندارند. اکنون که فصل سرما فرارسیده، ناآرامی‌شان چند برابر شده است. آنان زنده‌گی مشقت‌بار و آیندۀ گنگ و نامعلومی را در پیشرو دارند.