شاهراه کندز تخار

گذرگاه ترس و هراس؛ در شاهراه‌های شمال چه می‌گذرد؟

neshananews

12 August 2020

نویسنده: محب بابک

حوالی ساعت ده بامداد بود که به منطقۀ «چهار توت» خان‌آباد رسیدیم. موتر حامل ما را متوقف کردند و با تهدید تفنگ از ما خواستند که هر نفر باید پنج‌صد افغانی گردآوری کند. در حال پرسیدن بودم که این پول را بابت چه گردآوری کنیم که ناگهان رانندۀ موتر دهانم را بست و از من خواست که با آنان بحث نکنم.

دزدان با اشارۀ تفنگ فقط یک دقیقه مهلت دادند که پول را جمع‌آوری کنیم و تأکید کردند که زیاد صحبت نکنیم. این دزدان حتا به مسافرانی که برای درمان روانۀ کابل بودند، ترحم نکردند. در جریان گردآوری پول بودیم که صدای ناله و زاری پیر مردی را شنیدم. به دزدان می‌گفت: «خودم را بکُشید، اما پیسه‌ام را نگیرید. مریض هستم و کابل می‌روم پیش داکتر. اگر این پول را تو بگیری، مریضی مرا می‌کُشد. چرا باید به شما پول بدهم.» صدای قنداق تفنگ اما صدایش را خفه کرد.

این روایت یکی از مسافرانی است که از بدخشان به سمت کابل سفر داشته و در مسیر راه در چنگ دزدان مسلح افتاده است. ما همواره گواه چنین رویدادهای دل‌خراش و غم‌انگیز در همۀ چهارراهی‌های کشور هستیم. حوادثی اتفاق می‌افتند که عامل آن یا طالبان هستند یا دزدان و یا گروهای دیگر تروریستی. اما مسیر کابل – بدخشان در تجربۀ چنین رویدادهای ناگوار، وجود ناامنی، گروگان‌گیری و دزدی‌های مسلحانه نسبت به شاهراه‌های دیگر کشور، پیشی گرفته است.

مردمانی که در آن سوی سالنگ در شمال کشور به ویژه در ولایت‌های تخار و بدخشان زنده‌گی می‌کنند، نسل در نسل رنج این گذرگاه‌ها را تحمل کرده‌اند و تحمل می‌کنند. سالانه ده‌ها مورد دزدی، آدم‌کُشی، اختطاف و گروگان‌گیری در مسیر کابل- بدخشان گزارش می‌شود. چند سال پیش پنج موتر نوع 404 که همۀ آن‌ها پر از مسافر بودند، در ولایت  کندز از سوی طالبان به گروگان گرفته شدند. طالبان شماری از مسافران را بدون هیچ جرمی کشتند و خانواده‌های‌شان را بر گلیم غمی نشاندند. طی این سال‌ها روایت‌های تلخی از این مسیر در ذهن باشنده‌گان تخار و بدخشان ثبت شده است. داغ‌هایی که هیچ گاهی از حافظۀ خانواده‌های‌شان بیرون نخواهد شد. هنگامی که صدای «کلینر موتر» بلند می‌شود که «یک دعای خیر» ترس در همۀ مسیر ذهن مسافران را درگیر می‌سازد و به یاد تلخ‌ترین خاطره‌های‌شان از این مسیر می‌افتند. با گذشت هر دقیقه بارها صدای «توکل به خدا» به گوش می‌رسد. صدایی که بیانگر ترس است؛ ترس از باختن جان، از دست دادن پول و یا قربانی شدن انفجار ماین کنار جاده‌یی.

اگر یکی از این مسافران مامور دولت باشد، این ترس و هراس بیش‌تر وجودش را فرا می‌گیرد. تنها طالبان نیستند که مسافران باید از آنان هراس داشته باشند، ملیشه‌های محلی «اربکی‌ها» خطر دیگری هستند که هیچ اصولی را نمی‌شناسند و در بسیاری از موارد همانند طالبان برخورد می‌کنند. دزدانی که در بی‌رحمی و خشونت دست باز دارند، به هیچ اصل و قاعده‌یی پایبند نیستند و در اجرای کارشان به جز خود از هیچ کس دیگری پیروی نمی‌کنند.

این ملیشه‌ها برای گرفتن گوشی همراه یک مسافر یا گرفتن پنج‌صد افغانی پول نقد، از گرفتن جان مسافران دریغ نمی‌کنند. در تازه‌ترین مورد، رهزنان مسلح روز گذشته (سه‌شنبه، 21 اسد) چهار موتر مسافربری نوع (404) را در ولایت بغلان توقف دادند و داروندار همۀ مسافران را با خود بردند. این نوع رهزنی‌های مسلحانه در این مسیر به یک امر معمول بدل شده است. راننده‌گان موترهای مسافربری هفته‌یی را سراغ ندارند که از دزدی در این مسیر گزارشی نشنیده باشند.

عبور از منطقۀ «جرخشک» و «گرداب» ولایت بغلان، برای باشنده‌گان تخار و بدخشان به مثابۀ گذشتن از «هفت خوان رستم» است.  پیش از عید قربان در منطقۀ شرکت از مربوطات ولایت بغلان در چهارصد متری پاسگاه پولیس یک موتر مسافربری نوع (404) را دزدان می‌خواستند توقف دهند، اما رانندۀ این موتر از فرمان دزدان سرکشی کرد و در نتیجۀ شلیک دزدان بر این موتر مسافربری یکی از مسافران زخم برداشت.

در این اواخر طالبان نیز در مسیر تخار – کندز چندین ایست بازرسی ایجاد کرده‌اند و در یک قدمی دروازۀ تالقان مسافران را توقف می‌دهند و تلاشی می‌کنند. آنان به دنبال کارمندان دولت هستند؛ به ویژه سربازان نظامی. سمندر، باشندۀ ولسوالی اشکاشم بدخشان یکی از قربانیانی است که در این مسیر قربانی شده است. او در ولایت میدان‌وردک در صفوف ارتش‌ ملی کار می‌کرد. اما حدود دو ماه پیش در منطقۀ «موتر سوخته» در ولایت تخار از سوی طالبان بازداشت و به گونۀ بی‌رحمانه به قتل رسید. از سمندر سه کودک به جای مانده و خودش یگانه سرپرست خانواده‌اش بود.

این تنها چند نمونه‌یی از صدها رویدادی است که در این گذرگاه اتفاق می‌افتد. در بسیاری از موارد مسافران قربانی نبردهای طالبان با نیروهای امنیتی می‌شوند و یا قربانی ماین‌های کنار جاده‌یی. هنگامی که مسافران از ولایت کندز به ولایت تخار حرکت می‌کنند، چشمان‌شان نظاره‌گر ویرانی‌های جنگ است. همۀ درخت‌ها زخمی به نظر می‌رسند، دیوارها نشانه‌های راکت و مرمی را در خود دارند؛ منظره‌یی که زیبایی طبیعت را سرنگون ساخته و بوی گل شالی را از بین برده است.

در سال‌های پسین مسیر ولسوالی‌ها به مرکز ولایات چیزی شبیه مسیر کابل بدخشان شده است. اگر از مرکز تخار به ولسوالی‌های ماورای کوکچه سفر کنید، باید از قلمرو طالبان بگذرید. اگر از شهر فیض‌آباد به ولسالی اشکاشم، شغنان و درواز سفر کنید نیز باید از ولسوالی وردوج، پایگاه طالبان بگذرید. حتا اگر به ولسوالی‌های خواهان و کوف‌آب سفری داشته باشید باید در منطقۀ «راغ» از منطقۀ سیر حاکمیت طالبان عبور کنید. بارها مسافران و دانش‌جویان ولایت‌های تخار، کندز و بدخشان از این بابت شکایت کرده‌اند. نماینده‌گان مردم در پارلمان نیز موضوع امنیت مردم در این مسیر را بارها مطرح کرده‌اند، اما هیچ اثری روی امنیت این جاده‌ها نیامده است.

این همه در حالی است که در هر دو صد متر فاصله نیروهای امنیتی با تانک‌ و توپ مستقر هستند تا امنیت مردم را تأمین کنند و سالانه میلیون‌ها افغانی هزینۀ امنیت شاهراه‌های کشور می‌شود.