با ما یا علیه ما؛ بیطرفی وجود ندارد
نویسنده: یحیی خیراندیش
خروج نیروهای امریکایی، قدرتگیری طالبان و گسترش نفوذ این گروه در کشور، افغانستان را وارد مرحلۀ حساس و مهم تاریخی کرده است. به نظر میرسد که این کشور پس از بیست سال دولت – ملتسازی، بازیهای سیاسی و توسعه بار دیگری وارد چرخۀ خشونت، تروریسم و فقر میشود. عامل اصلی آن طالبان و گروههای افراطی دیگری هستند که در سالهای گذشته امریکاییها و کشورهای منطقه برای آنان میدان سیاسی و نظامی را فراهم کرده است تا قدرت بیشتری بگیرند و مانور نظامی بدهند. یکی از عوامل مهم قدرتگیری این گروهها، میدان دادن جهان و منطقه به آنان است.
این لحظههای حساس نیازمند یک اجماع داخلی برای نگهداری و پاسداشت از ارزشهای دو دهۀ گذشته میباشد. ارزشها، مولفهها، زمینهها و زمانههایی که از خون هزاران انسان آبیاری شده و میلیونها دالر برای نهادینه شدن نسبی آن به مصرف رسیده است. دو دهه انرژی و توان افغانستان و مردم رنجدیده با فقر و تنگدستی این سرزمین زمینۀ وجود این ارزشها را فراهم ساخته تا افغانستان رنگ توسعه و آرامی را ببیند. ولی امروزه همۀ این ارزشها و هستی افغانستان در شرف نابودی قرار دارند و خطر جدی همه را تهدید میکند. خطر زامبیگونهیی که یا خودش کشته میشود یا میکشد.
برای آزادی بیان، مذهب و حقوق اقلیتها، دموکراسی نیمبند و یا به تعبیر عمر صدر، پژوهشگر کشور برای «دموکراسی شریر» باید ایستادهگی کرد؛ زیرا نگارنده باور دارد که وجود یک دموکراسی شریر از نبود دموکراسی بهتر است، از جمله صدها ارزشی است که در معرض نابودی قرار دارند و برای نگهداری آن به جز ایستادن در برابر طالبان راه دیگری وجود ندارد. ایستادن، مبارزه و محافظت از خود، وطن و ارزشها در این شرایط یک وجیبۀ انسانی، اسلامی و اخلاقی شده است. مردم افغانستان باید برای بقا ایستاده شوند و از نابودی هستی خود جلوگیری کنند.
اما عدهیی در افغانستان که نان و نوای این سرزمین را خوردهاند و از هوای آزاد و امکانات موجود تنفس کردهاند، فعلاً خود را به بیطرفی میزنند و از جنایت طالبان، خشونتگستری و افزایش حجم توحش این گروه چشمپوشی میکنند. این افراد خود را به بیطرفی گرفته و طوری وانمود میکنند که باید میان طالبان و دولت افغانستان میانجیگری کنند و به تعبیر خودشان مردم افغانستان را به هم نزدیک کنند و یا در خوشبینانهترین حالت طوری وانمود میکنند که در این نبرد حق و باطل، طرفدار هیچ یکی از طرفها نیستند.
میانجیگری برای گروهی که آمده است تا از مردم افغانستان انتقام بگیرد و به تعبیر امرالله صالح، معاون نخست ریاستجمهوری دوباره از پیش همۀ امتحان مسلمان بودن را بگیرد، گروهی که آمده تا قانون، روش زندهگی و جهانبینی مدرسۀ «اکوره ختک» پاکستان را بالای افغانستان تحمیل کند و دست به سلاخی و کشتار هدفمند شهروندان این سرزمین بزند. در چنین شرایط حساس تاریخی عدهیی بیطرفی پیشه کردهاند تا ببینند که چه میشود و از سوی هم همدلی و همذاتپنداری بیشتر با طالب دارند تا مردم و دولت افغانستان.
این گروه با نمایش بیطرفی نمیتواند حمایت شان از طالبان و گروههای تروریستی را پنهان کنند. در چنین شرایطی تنها یک راه وجود دارد این که یا علیه طالب و فکر منجمد این گروه توحشزا ایستاده شویم و در کنار نیروهای امنیتی- دفاعی علیه طالبان مبارزه میکنیم و یا به ظاهر بیطرفی با طالبان همدلی کنیم و از این گروه حمایت کنیم. بیطرفی معنایی ندارد. حرف جورج بوش، رییسجمهور پیشین امریکا، هرچند در زمان بیانش اشتباه بوده است، اما در افغانستان کنونی مصداق دارد و قابل کاربست میباشد.
جورج بوش خطاب به کشورهای دیگر گفته بود که یا در جنگ علیه تروریسم و القاعده با امریکا همکاری کنند و یا با این گروههای تروریستی بیستند و علیه امریکا بجنگند. حالا هیچ بیطرفی وجود ندارد. به این تعبیر که در جنگ افغانستان و لحظههای تاریخی این کشور تنها دو راه وجود دارد. یا در کنار نیروهای امنیتی و دفاعی علیه طالبان که دشمن مدنیت، توسعه و بازسازی هستند، میجنگید و یا علیه این ساختار، مردم و دولت میایستید. کبیر صالحی، پژوهشگر و نواندیش دینی نوشته است که بیطرفی به معنای بیشرفی است. این جمله حرف به جا و منطقی است و باید سرلوحۀ همه باشد که در چنین شرایط حساس بیطرفی معنایی ندارد.
بر مصداق گفتۀ او، در چنین لحظههایی که هستی افغانستان و مردم در خطر است، بیطرفی بیشرفی، جنایت و همدلی با تروریسم است. عدهیی فکر میکنند که بیطرفی میتواند آنان را نجات دهد، اما فراموش میکنند که طالبان سالهای سال عقدۀ محرومیت را تحمل کرده و اگر روزی دستشان به دامن مردم برسد، آن قدر جنایت و ظلم کنند که دمار را از روزگار مردم خواهند کشید، دست و زبان را قطع خواهند کرد که مجال گام زدن و توانایی حرف زدند برای نه گفتن و انتقاد نباشد.
همه باید علیه طالبان و تفکر طالبانیسم ایستاد شوند. روشنفکر، نظامی، فرمانده جهادی، شاعر و نویسنده، زن و مرد باید علیه این گروه برای بقای خود و افغانستان ایستاده شوند. بیطرفی وجود ندارد و در واقع بیطرفی مصداق همان بیشرفی، خباثت و همدلی با دشمن است. چطور میشود وقتی طالب مردم را سلاخی کند و زمین و زمان را آتش بزند، ساکت باشیم و اسم این سکوت را بیطرفی بگذاریم و خم به ابرو نیاوریم. بیطرفی وجود ندارد؛ یا با ما یا علیه ما.
تحلیلهای بیشتر را اینجا بخوانید!