حل مشکل یا خلق معضل؛ نگاهی به فعالیتهای خیریه برای کودکان
نویسنده: مریم حیدری، فعال حقوق کودک
ما بیشتر از این نمیتوانیم سرمایهها و منابع معدود جامعه را در راههایی صرف کنیم که صرفاً حس خوبی را برای ما به دنبال دارد، بلکه به جای آن باید از بسیج سرمایهها برای اَعمال و ابتکاراتی که خوبی واقعی را به ارمغان میآورند و پتانسیل تبدیل شدن به راه حلهای موثر و طولانیمدت برای بزرگترین مسایل و مشکلات جهان را دارا هستند، حمایت کنیم.
اگر قرنطینه و ادامۀ تعطیلیهای اقتصادی برای طبقۀ متوسط یا سرمایهدار و به طور کل برای افرادی که دغدغۀ دستمزد و نان را ندارند، روش منطقی به نظر برسد؛ اما برای کارگران روزمزدی که کارشان به بیخانمانی و دریافت کمک از نهادهای خیریه و بانکهای غذارسانی میکشد، قرنطینه و مرگ ناشی از فقر، هیچ تفاوتی ندارد. با کمکهای ناکافی دولت و نبود شغلی که افراد در گذشته به آن می پرداختند، خانوادههای طبقۀ پایین جامعه یا دچار فقر غذایی میشوند و یا در شرف بیخانمانی قرار میگیرند. خانوادههای فقیر و بیسرپناه، کودکان آسیبپذیری را به همراه دارند و ادامۀ قرنطینه میتواند موجی از کودکان کار را در خیابانها سرازیر کند.
ما در وضعیت بحران هستیم و برنامههای دولت افغاستان آنطوری که باید، بسنده نیست. به این ترتیب فعالان امور خیریه وارد عمل میشوند تا خانوادههای طبقۀ کارگر را از گرسنهگی نجات دهند. شایان ذکر است که «خیریهگری» خود نوعی از عوامفریبی و سرمایهگذاری اجتماعی است تا نگاه انتقادی به سمت سازوکار غارت و سرمایهداری و قدرت حامی آن نرود. خانوادههایی با کودکان زیاد و داشتن سرپرست کارگر روزمزدی در جریان قرنطینه، توان سیر ساختن شکم خود را هم ندارند. طبقۀ مرفۀ جامعه و هرازگاهی سیاستمداران تشنۀ محبوبیت و «سلیبریتیهای» شبکههای مجازی و حتا شبکههای تلویزیونی نامدار از نمک بر زخم فقر و فلاکتی که گرفتار طبقۀ کارگر شده است برای تبلیغ و راحتی وجدان خود و حتا سرگرمی، نهایت سوء استفاده را به نام کمک انجام میدهند.
نمونهاش با شروع ماه رمضان همهساله خوانندههای مشهور برای کنار گذاشته نشدن از رسانههای تصویری برنامههای نیکوکارانهیی را راهاندازی میکنند. آنان هیچ حریم خصوصی و حرمت انسانی برای افرادی که مورد کمک قرار میگیرند، قایل نمیشوند. یا با یک وعدۀ غذا در اختیار کودکانکار، تصاویر آنان را در شبکههای مجازی دستبهدست میکنند؛ تصاویر کودکانی که در خیابانها زندهگی میکنند و اساسیترین نگرانیشان زنده ماندن و داشتن سرپناه است.
نشر تصاویر این گونه فعالیتها برای جلب توجۀ و کمک افراد خیّر دیگران، تعرض به حریم خصوصی این کودکان و خانوادههایشان است. نشر عکسهای کودکان حتا برای برانگیختن احساسات مخاطبان، سوءاستفاده از کودکان شمرده میشود. حمایت از حقوق کودکان به ویژه کودکان محرومی که در معرض آسیبهای ناشی از بحرانها و نابسامانیهای اجتماعی و حوادث طبیعی هستند، نوعی از وظیفۀ انسانی و اجتماعی است که بر عهدۀ یکایک افراد، سازمانها و نهادها گذاشته شده است.
حالا پرسش اینجاست که آیا اینگونه فعالیتها موجب از میان برداشتن فقر موجود در خانۀ این کودکان و جامعه میشود یا خود این اقدامات خیریه که در اصل ریاکاری هستند، به یک معضل اجتماعی دیگر در جامعه بدل شده است؟ روشنی انداختن به این مسأله، نیازمند دانستن چند مقولۀ مرتبط است که در زیر به آنها پرداخته میشود.
حقوق کودک
تعریف کودک، ثبت تولد كودكان بلافاصله پس از تولد و برخوردارى آنان از داشتن نام و شناسایى والدین و بهرهمندى مستمر از سرپرستى آنان، برقراری رابطه با آنان، داشتن تابعیت و نیز حق حفظ هویت ملى، مذهبى، فرهنگى و زبانى، به رسمیت شناختن حق ذاتی هر کودک برای ادامۀ زندهگی و بقا، تأمین منافع علیای کودکانِ فرزندی، برای کشورهایی که فرزندخواندهگی را به رسمیت میشناسند، ممنوعیت مجازات سنگین قانونی و نیز حمایت از کودکان در برابر هرگونه ستم و همه اَشکالِ خشونتهای جسمی و روحی، شکنجه کردن، استثمار اقتصادی و انجام کارهای زیانبار، بدرفتاری و سوءاستفادههای جنسی، ربوده شدن و فروش یا قاچاق آنان که اشخاص بیگانه یا خودی مانند پدر، مادر و دیگر اعضای خانواده، قیم یا معلم دربارۀ آنان اعمال میشوند. حق برخورداری کودکان از معیارهای مناسب زندهگی و بالاترین سطوح بهداشتی برای حفظ سلامت و رشد جسمی، ذهنی، روحی، اخلاقی و اجتماعی آنان، توجه به آرامش و امنیت همهجانبه و بیمۀ اجتماعی برای همۀ کودکان و فراهمسازی زمینۀ مناسب برای تفریح، بازی و فعالیتهای خلاقانۀ فرهنگی ـ هنری، به رسمیت شناختن حق كودك در مورد آموزش و پرورش و ایجاد فرصتهاى مساوى براى دستیابى تدریجى به آنها، از جمله اجبارى و رایگان بودن تحصیل در دورۀ ابتدایه و مقابله با جهل و بیسوادى كودكان و نیز زمینهسازى براى پیشرفت كامل شخصیت، استعدادها و تواناییهای ذهنی و جسمی آنان و تقویت روحیه تعاون، تفاهم، صلح و صبر در آنان، حمایتهای ویژه از کودکان معلول، نفی هرگونه تبعیض از حیث نژاد، رنگ، مذهب، زبان، عقاید سیاسی، ملیت، جایگاه قومی و اجتماعی، ثروت، ناتوانی، تولد یا دیگر احوال شخصیه والدین یا قیم قانونی کودک و اقدام و حمایت دولتهای عضو برای رفع تبعیضها و تأمین منافع كودك در تمامى اقداماتى كه موسسههای رفاه اجتماعى عمومى یا خصوصى، دادگاهها، مقامات اجرایی یا سازمانهای حقوقی، انجام میدهند.
استثمار و بهرهکشی از کودکان
کار تمام وقت در سن بسیار کم؛ کاری که مستلزم فشار نامناسب جسمی، اجتماعی و یا روانی بر کودک باشد، کار و زندهگی در خیابانها در شرایط نامطلوب، مزد ناچیز، تحمیل مسوولیتهای بیش از حد، کاری که مانع آموزش و تحصیل کودک شود، کاری که شرف و عزت نفس کودکان را نابود کند و کاری که برای رشد کامل اجتماعی و روانی یک کودک زیانبار باشد، استثمار و بهرهکشی از کودکان شمرده میشود.
کودکان کار
کودکان کار اصلاحی است که به آنعده از کودکان کارگر گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند. این امر آنان را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربۀ دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت روحی و جسمی آنان را تهدید میکند. کار کردن کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری تلقی میشود. کار کودکان بسیار معمول است و میتواند شامل کار در کارخانه، معدن، روسپیگری، کشاورزی، کمک در کسبوکار والدین، داشتن کسبوکار شخصی (مانند فروش غذا) یا کارهای نامتعارف باشد. ناپذیرفتنیترین شکلهای کار کودکان، استفادۀ نظامی و تنفروشی آنان است. موارد کمتر جنجالی و معمولاً قانونی (با بعضی محدودیتها) شامل کار کشاورزی در ایام تعطیلی مدرسه (کار فصلی)، کسبوکار خارج از ساعات مدرسه و همچنان بازیگری یا آوازخوانی کودکان میباشد.
عوامل گوناگونی در این امر اثرگذار است. از جمله ساختار خانواده، فقر، تغییرات اقتصادی ناگهانی ناشی از جنگ و … (که منجر به مهاجرت به کشورهای همسایه برای کار با دستمزد بیشتر میشود) و هزینۀ تحصیل و نظام آموزشی نادرست سبب میشوند که کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت، انجام کارهای خطرناک و حاد به سر میبرند. این کودکان میتوانند به راحتی بازیچۀ دست بزهکاران حرفهیی اعم از دزدان یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانههای فساد و… قرار گیرند. همچنان عدم بهرهگیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندهگی سالم را هر چه بیشتر از این کودکان، سلب میکند.
کودکان خیابانی
در سادهترین تعریف، کودک خیابانی یک کودک بیخانمان است که دورهیی از زندهگی خود را در خیابان سپری میکند. کودک خیابانی یک ناهنجاری اجتماعی است. کودک خیابانی بر اساس ماده شماره یک پیماننامۀ حقوق کودک، به افرادی اطلاق میشود که زیر ۱۸ سال میباشند، در خیابان زندهگی و کار میکنند. خانواده ندارند و یا برای شماری آنان امکان دسترسی به خانواده وجود ندارد، اما بازگشت آنان به خانواده امکان دارد و خانواده نیز منتظر بازگشت آنان است و همینطور کودکانی که هیچ خانوادهیی منتظر آنان نمیباشد. عواملی مانند ناکامی خانوادهگی، جنگ، فقر، حوادث و سوانح طبیعی یا انسانی، سوءاستفاده توسط بزرگسالان، مهاجرت و خشونت از مهمترین عوامل کشانده شدن کودکان به خیابانها هستند.
کارهای خیریه
انجام کارهای خیر و نیک در اصل دلسوزی و شفقت یک فرد خیر را برای نوع بشر تداعی میکند و با عباراتی مانند بخشش کمکهای بلاعوض به نیازمندان مشخص میشود. در فعالیتهای خیریه از کمکها و هدایا برای تهیه غذا و رفع گرسنهگی نیازمندان استفاده میشود تا به این ترتیب حتا اگر شده به طور موقت، بخشی از رنجهای گروههای مبتلا به سوءتغذیه کاهش یابد. کمکهای خیریه در افغانستان به سادهترین و کوتهنظرانهترین شکل ممکن است. همۀ موسسهها و افراد از شما «پول» میخواهند. انگار تنها مشکل جامعه، نبودن پول است. بسیاری از موسسههای خیریه در افغانستان «گدایی سازمانیافته» را ترویج دادهاند. نوعی از گدایی که در آن، از افراد، نهادهای حامی حقوق کودک و سازمانها و موسسهها، پول دریافت میشود تا در میان فقرا توزیع شود. این شیوۀ گدایی یا اجازه بدهید بگویم «کار خیر» هرگز نمیتواند مولد باشد. با این شیوه ۲۰۰ سال دیگر هم در این کشور هم گدا داریم و هم گداخانه و این بازی همچنان ادامه خواهد یافت.
یکی از علتهای آسیبزای آن در حوزۀ کودکان، سبکدوشی، فراموشی و سهلانگاری افراد جامعه است که آنان برای کارهای بنیادی و مولد که بتواند در درازمدت امکانات بیشتری را برای از میان برداشتن فقر موجود به میان آورد، اقدام نمیکنند. کارخیریه به جای دفاع از لغو کار کودک مدافع تسهیل کار کودک است و کارگری کودکان را عادیسازی میکند. گذشته از آن نشر بدون سانسور تصاویر کودکان کاری که به آنان مساعدت صورت گرفته است، میتواند آسیبهای اجتماعی جبرانناپذیری بر روحیۀ این کودکان داشته باشد و این کار عزت نفس آنان را هدف قرار میدهد. اینکه در مواردی کودکان به صف کشیده شدهاند و برای یک وعدۀ غذا ترغیب به اعمالی چون ترانهخوانی، کفزدن برای افرادی خیر و … شدهاند تا عکسها و ویدیوهای آنان نشر شود، به نوعی معاملۀ پایاپای با کودک کار در مقابل یک وعدۀ غذا است. کودکی که هنوز در سنی نرسیده است تا تشخیص دهد و تصمیم بگیرد که نشر تصاویر او میتواند چه تبعاتی را در آینده متوجه او و خانوادهاش بسازد.