شکلگیری مقاومت و افزایش بسیج مردم علیه طالبان
زمزمههای شکلگیری مقاومت دوم در جریان گفتوگوهای مستقیم صلح میان هیأتهای مذاکراتی دولت و طالبان توسط شماری از رهبران جهادی مطرح شد. رهبران جهادی به این باور بودند که در گفتوگوهای صلح آنان به حاشیه رانده شدهاند و نمیتوانند در حکومت پس از صلح به عنوان بازیگران کلیدی عمل کنند.
هرچند تلاشهای رهبری حکومت افغانستان برای بسیج عمومی و ایجاد اجماع سیاسی داخلی در حمایت از روند صلح بینتیجه ماند، اما ترکیب هیأت گفتوگوکنندۀ صلح به نگرانیهای رهبران جهادی در زمینۀ بیرون ماندن از دایرۀ بازی سیاسی پایان داد.
افزایش حملههای تهاجمی طالبان بر شماری از ولایتهای شمال و شمالشرق و به دنبال آن سقوط کم پیشینۀ ولسوالیها به دست این گروه سبب شد که موج دوم مقاومت علیه طالبان در شمال کشور شکل بگیرد. این حرکتهای حمایتی مردمی از نیروهای امنیتی و قیام علیه طالبان از ولایتهای فاریاب و تخار پس از آن آغاز شد که شمار زیادی از ولسوالیهای این دو ولایت در کمتر از یک هفته به دست جنگجویان گروه طالبان سقوط کردند.
گروه طالبان افزون بر تصرف چندین ولسوالی در ولایت تخار، جغرافیای جنگی خود را توسعه دادند و خطر نبرد را تا دروازههای شهر تالقان، مرکز ولایت تخار رساندند. قیام مردمی در کنار نیروهای امنیتی علیه طالبان اما طی هفتۀ اخیر توانست از پیشروی طالبان بر مرکز ولایت تخار و سقوط ولسوالیهای باقیمانده جلوگیری کند و دو ولسوالی نیز از تصرف این گروه بیرون شوند.
فرماندهان جهادی هر یک حاجی آغاگل قطغنی، وکیل محبوب، ابراهیم بیگزاد، پیرمحمد، عبدالله بیک، ارباب ولی، پیر مقتدر، جنرال نجیب و جریان مقاومت احمد مسعود در بسیج مردم علیه طالبان در ولایت تخار نقش اساسی دارند.
به همین ترتیب، بسیج مردمی در ولایتهای شمالی توسط مارشال عبدالرشید دوستم رهبر حزب جنبش ملی، عطامحمد نور رهبر جمعیت اسلامی شاخۀ نور، محمدمحقق رهبر حزب حرکت اسلامی و شمار دیگری از فرماندهان جهادی همسو با آنان در ولایتهای شمالی شکل گرفت. این بسیج در کنار نیروهای امنیتی جبهۀ مقاومت علیه طالبان را ایجاد کردند.
همینگونه جاناحمدخان حقجو، نثارالدین بریالی، حبیب سیدخیل، عبدالبصیر سالنگی، عبدالظاهر سالنگی و محمد الماس زاهد از مشهورترین فرماندهانی هستند که پرچم مقاومت علیه طالبان را بلند کردند و با بسیج مردم نبردها را در ولایتهای پروان و بغلان علیه طالبان آغاز کردند.
- ضرورت به ایجاد بسیج ملی علیه دشمن واحد
- طالبان چرا به حل سیاسی نمیاندیشند؟
- ارتش یا طالبان؛ میدان جنگ به نفع کیست؟
فرماندهان جهادی و بزرگان ولایتهای کابل، پنجشیر، بغلان و مناطق مرکزی افغانستان نیز در حمایت از نیروهای امنیتی کشور سلاح برداشته و خط نبرد را در برابر طالبان گرم نگهداشتهاند. فرماندهان جهادی به گروه طالبان هشدار میدهند که در صورت ادامۀ حملههای تهاجمی و پشت کردن به میز گفتوگوهای صلح، از سوی آنان سرکوب خواهند شد و نه تنها اجازۀ پیشرویهای بعدی را به گروه طالبان نمیدهند؛ بلکه مناطق از دسترفته را نیز به زودی از کنترل طالبان بیرون میکنند.
حکومت افغانستان با استقبال از آغاز قیامهای مردمی و شکلگیری مقاومت در برابر طالبان میگوید که به مقاومتگران سلاح، امکانات و تجهیزات نظامی میدهد. بسمالله محمدی، وزیر دفاع ملی کشور که تجربۀ نظامی و نبرد طولانی با طالبان را در کارنامۀ خود دارد، میگوید که تلاش طالبان برای پیروزی از راه جنگ ناممکن است و نیروهای امنیتی با همۀ توان طالبان را سرکوب خواهند کرد.
پس از فراخوان وزارت دفاع ملی برای جلب حمایت مردم از نیروهای امنیتی، موج بزرگی از مقاومتها در شمار زیادی از ولایتهای کشور علیه گروه طالبان شکل گرفت و انتظارها بر این است که این مقاومت بتواند وضعیت جنگ را به سود نیروهای امنیتی تغییر دهد.
محمدمحقق، رهبر جهادی که برای بسیج مردم به ولایت بلخ آمده است، در گفتوگو با یکی از رسانههای خصوصی گفته است که انتظار آنان برای پایان جنگ از راه صلح و گفتوگوی رودررو بینتیجه مانده و از همینرو «ناگزیر» شده برای «دفاع از مردم» در برابر طالبان سلاح بردارد و بجنگد.
یکی از عوامل عمدهیی که سبب افزایش مورال رزمی و جنون پیروزی طالبان شد، قرار گرفتن نیروهای امنیتی در حالت دفاعی بود که این حالت به طالبان فرصت داد تا افزون بر آرایش قوا و تحکیم مواضع جنگی علیه نیروهای امنیتی بتوانند به سادهگی جغرافیای جنگی خود را توسعه دهند و به جنگجویان خود احساس پیروزی از راه نظامی را دهند.
به تازهگی اما در هفتههای اخیر همزمان با شکلگیری قیام مردمی و افزایش تلاشهای برای بسیج عمومی مردم جهت شکلدهی یک مقاومت بزرگ علیه طالبان، فضای در هم ریختۀ روحی ناشی از پیروزیهای پیهم طالبان تغییر یافته است. رهبران و فرماندهان جهادی و مسوولان امنیتی که صلاحیت دستور حملۀ تهاجمی بر مواضع طالبان را نداشتند به یکبارهگی دستور سرکوب و اجرای عملیات جدی بر مواضع طالبان را صادر کردند که در نتیجۀ آن نیروهای امنیتی توانستند شش ولسوالی را از تصرف طالبان بیرون کنند و به جنگجویان این گروه تلفات سنگین وارد کنند.
هر چند گروه طالبان میگویند که در یک شبانهروز گذشته چندین ولسوالی را به تصرف خود درآوردهاند، اما نیروهای امنیتی و خیزشهای مردمی ادعا دارند که میزان حملههای آنان بر مواضع طالبان در همۀ ولسوالیهای زیر کنترل طالبان شدت گرفته است و به زودی این ولسوالیها را از تصرف طالبان بیرون خواهند کرد.
از سویهم، چالشها و فرصتهای حرکتهای مردمی و قیام مسلحانه علیه طالبان از عمدهترین موارد بحثبرانگیز در میان حلقههای نظامی و سیاسی کشور است. شماری از آگاهان امور نظامی به این باورند که بلند شدن صدای قیام مردم در برابر طالبان بهترین فرصتی را در اختیار حکومت قرار داده است تا بتواند از طریق حمایت این نیروها، فشار نظامی را بر طالبان افزایش دهد.
گروه دیگری اما میگویند که عدم مدیریت و نظارت دقیق از شکلگیری جریانهای مقاومت مردمی و نبود یک محور و برنامۀ مشخصی جهت استفاده از این نیروها، خطر رفتن به سوی یک جنگ داخلی و بیرون شدن اوضاع از کنترل دولت را نشان میدهد. منتقدان میگویند که این مقاومت باید با یک محور مشخص، طی برنامۀ منظم زیر نظر یک شورای نظامی به نبرد علیه طالبان بپردازند و حکومت نیز باید در فردای پس از پیروزی در برابر طالبان برای حمایت از نیروهای مردمی برنامهیی داشته باشد.
رهبران و فرماندهان جهادی و مردم شمال و شمالشرق کشور اما میگویند که آنان خاطرههای تلخ و ناگواری از دوران امارت اسلامی دارند و به هیچ عنوانی اجازۀ برگشت امارت اسلامی را نمیدهند. آنان همچنان میگویند که طالبان فرصتهای به میانآمده برای صلح را در چند سال اخیر از دست دادهاند و با افزایش خشونتها و عدم تمکین به خواست مردم، موج دوم مقاومت مردمی را علیه خود شوراندهاند.