پاکستان و اعتراف حمایت از طالبان
پاکستان از معدود کشورهای جهان است که به گونۀ گسترده از تروریسم جهانی و جنگجویان منطقهیی به نفع سیاستهای داخلی و اهرم فشار بر همسایههایش استفادۀ ابزاری میکند. این کشور جنگجویان بیسرزمین و پیکارجویان ستیزهجو را تجهیز، تمویل و حمایت میکند و همچنان برای آنان امکانات آموزش و اسکان را فراهم میسازد. اسلامآباد همواره حمایت، آموزش و اسکان این نیروها را انکار کرده و همۀ این روند را در خفا انجام داده است. به تازهگی اما وزیر داخلۀ پاکستان اعتراف کرده که زخمیان طالبان در پاکستان درمان میشوند و رهبران این گروه در خاک این کشور زندهگی میکنند. نه تنها رهبران طالبان؛ بلکه رهبران، فرماندهان و جنگجویان شمار زیادی از گروههای تروریستی در شهر کویته و اسلامآباد زندهگی میکنند و پاکستان همۀ امکانات زندهگی مرفه را برای آنان فراهم کرده و میکند.
هرچند وزیر خارجۀ پاکستان در مصاحبۀ واکنش برانگیزش با شبکۀ خصوصی «طلوعنیوز» به گونهیی حضور رهبران طالبان در خاک پاکستان را رد کرد و بارها از پاسخ دادن به پرسش مطرح شده مبنی بر حضور رهبران طالبان در خاک این کشور طفره رفت، اما اعتراف یکی از مقامهای بلندپایۀ دولت پاکستان نشان میدهد که این کشور دیگر نمیتواند به صورت مخفی از جریانهای تروریستی و شبهنظامیان جهادی در اهداف سیاست خارجی خود استفاده ابزاری کند. این اعتراف چند پیامد اساسی برای افغانستان و پاکستان دارد که در آیندۀ سیاسی هر دو کشور بسیار مهم است. شیخ رشیداحمد، وزیر داخلۀ پاکستان به صراحت بیان کرده که رهبران و خانوادههای جنگجویان گروه طالبان در مروت، لویبیر، بارک و ترنول پاکستان زندهگی میکنند.
نخست؛ این اعتراف نشان میدهد که رهبری جنگ افغانستان به دست پاکستانیها و نظامیان این کشور است. سازمان استخبارات پاکستان همان طوری که جنرال یوسف نویسندۀ کتاب «دام خرس» بیان کرده است، میخواهد با تجهیز و آموزش نیروهای جهادی طرفدار اسلامآباد مسألۀ مرزی خود با افغانستان را حل کند و نفوذ هند در این کشور را به حد اقل برساند. این کشور نمیخواهد که یک دولت قوی با ارتش منظم و ساختارهای قومی در کابل مستقر شود و سیاست خارجی مستقل داشته باشد. پاکستانیها از وجود ارتش قوی و وجود دولتی مقتدر در کابل هراس دارند و آن را یکی از نگرانیهای اصلی خود نسبت به نزاع مرزی با افغانستانیها میداند.
دوم، مردم افغانستان باید بدانند که این جنگ نیابتی قویترین ارتش و استخبارات منطقه است که یک دولت را در درون دولت ایجاد کرده است. به تعبیر کریستینفیر، نویسنده کتاب «معروف نبرد تا آخرین نفس؛ شیوههای جنگ ارتش پاکستان» بسیاری از سازوکارهای سیاست و قدرت در پاکستان توسط ارتش این کشور مدیریت میشود و ارتش دولتی را در درون دولت پاکستان ایجاد کرده است. بنابراین، اعتراف پاکستان نشان میدهد که این جنگ ابعاد منطقهیی و جهانی دارد و پشت سرش یکی از قویترین ارتشهای جهان ایستاده است. ارتشی که به حمایت از تروریسم متهم است و در سه جنگ بزرگ فرامرزی که با هند داشته؛ شکست خورده است. با آنهم همواره از نیروهای جهادی و جریانهای تروریستی استفاده کرده است تا بالای کشورهای رقیبش از جمله هند و افغانستان فشارهای سیاسی و نظامی را افزایش دهد. به عبارت دیگری، ارتش شکستخوردهیی که حالا از راه نامتعارف میخواهد در جنگ پیروز شود.
سومین بحث در این اعتراف بُعد عواقب جهانی حمایت و کاربست تروریستها در سیاستهای خارجی پاکستان است. جهان باید بداند که پاکستان یکی از تمویلکنندهگان اصلی تروریسم در منطقه و جهان است و این کشور پیوسته از این جهادگران بیسرزمین و شبهنظامیان که امنیت جهان را به خطر مواجه میسازد، حمایت کرده و میکند. حضور اسامه بنلادن، رهبر پیشین القاعده در خاک این کشور، حضور رهبران طالبان و حضور هزاران شبهنظامی و جنگجویان جریانهای تروریستی در خاک این کشور و از همه مهمتر اعتراف وزیر داخلۀ این کشور مبنی بر درمان و اسکان طالبان نشان میدهد که پاکستان از بدو تولدش به عنوان یک دولت ناامن پوسته از جریانهای تروریستی حمایت کرده و برای اهداف سیاسی خود در بیرون از مرزهایش با استفاده از این نیروها آتشافروزی کرده و میکند.
در افغانستان سیاستمداران و کسانی که در سکوی قدرت نشستهاند باید تعریف واضحی از طالبان و جریانهای تروریستی دیگر داشته باشند. این اعتراف وزیر داخلۀ پاکستان نشان میدهد که طالبان جنگجویان مزدوری هستند که برای اهداف سیاسی یک کشور دیگری در خاک خودشان آتشافروزی میکنند. بنابراین، رهبران سیاسی افغانستان باید به یک تعریف واضح از طالبان برسند و به این پرسش پاسخ دهند که طالبان چه کسانی هستند؛ جریان تروریستی یا جنگجویان مزدور؟ برادران ناراضی یا مخالفان سیاسی؟ گروه جهادی یا وابستهگان سیاست پاکستان؟ تعریف روشن از طالبان میتواند افغانستان را در برابر طالبان برجسته سازد و همه را در برابر یک دشمن تعریف شده که وابسته به یک کشور خارجی نیز است، متحد کند. اما در افغانستان تعصبهای قومی و وابستهگیهای تباری مانع دشمنشناسی شده و هنوز هم عدهیی فکر میکنند که طالبان برادران ناراضی هستند تا یک جریان تروریستی.