
نجیبه؛ پولیس دلاور
عصر جدید حکومتداری در افغانستان، عصر تفاوتها است، با آنکه هنوز ناامنی، فقر و نابرابری ساختارهای فرهنگی و اجتماعی را رنج میدهد. اما اتفاقهای خوب هم افتاده است و باعث شده تا حدودی جامعه از بسته بودن به سوی باز شدن و بهتر شدن راه باز کند. یکی از این اتفاقهای خوب تغییر در شرایط و جایگاه زنان است. عصر جدید شاهد پیدایش و پرورش دلاور زنانی بوده است که توانسته اند با وجود سختیها برابر با مردان مبارزه کنند و در تغییر شرایط خود و اجتماع موثر باشند.
نجیبه نور دلاوری یکی از آن دلاور زنانی است که پنجسال پیش همراه با نُه تن از اعضای خانوادهاش از ولسوالی درزاب ولایت جوزجان نسبت ناامنی و حضور طالبان مسلح، به شهر شبرغان آمده و با تلاش و پشتکار شامل پولیس ملی افغانستان شد.
شاید حکایت نجیبه یکی از آن روایتهای جالبی باشد که کمتر در روستاهای دوردست افغانستان اتفاق میافتد. نجیبه دختر بزرگ خانواده زمانی با مادر، خواهران و برادران کوچک خود شهامت به خرج داد و از مرکز جنگ به شهر شبرغان آمد که پدرش در صف طالبان مسلح به عنوان یک طالب مسلح میجنگید. اما نجیبه این دختر روستایی، تصمیم گرفت تا سرنوشت خود و خانوادهاش را طور دیگری رقم زند.
خبرنگار خبرگزاری نشانه در یک چاشت ابرآلود وسایل خبرنگاریاش را برداشت و پای پیاده به فرماندهی امنیۀ ولایت جوزجان به دفتر نجیبه نور دلاوری رفت تا حکایت این دختر روستا را بیشتر بشنود، اینکه در پنجسال به چه سختیها روبرو شده، به چه موفقیتهایی دستیافته، چه برنامههایی برای آینده در سر دارد و به عنوان یک پولیس و خدمتکار جامعه چه تجربههایی اندوخته است.
او به خبرگزاری نشانه دربارۀ چگونهگی آمدناش به پولیس ملی چنین میگوید:
«پنجسال شرایط بد درزاب و فشار مخالفین مسلح دولت بالای مردم، باعث شد که از آنجا بیرون شده به شبرغان بیایم و شامل پولیس ملی شوم. پدرم در صف طالبان مسلح بود، خواهش مکرر و تماسهای زیاد من باعث شد که پدرم از جنگ دست بکشد و به برنامۀ صلح بپیوندد. حالا یک زندگی عادی را در کنار خانوادۀ خود میگذراند.»
نجیبه نور دلاوری حالا رتبۀ لومری ساتنمنی دارد و در مدیریت جنایی فرماندهی پولیس جوزجان در بخش حل مشکلات خانوادهها فعالیت میکند.
او در ادامۀ سخنان خود میگوید: «موجودیت پولیس زن در نظام یکی از مهمترین ضرورتهای بخش نظامی است و ما مثل یک انسان همگام با مردها در کنار هم برای مردم خدمت میکنیم.»
او میگوید، پولیس مناسبترین جای برای این است که بانوان وارد آن شوند و از طریق این وظیفۀ مقدس به مردم خدمت کنند.
تنشهای خانوادهگی، لتوپار و خشونتهای زبانی بخشی از مشکلاتی اند که بیشتر خانوادهها به ویژه زنان، به پولیس مراجعه میکنند.
لومری ساتنمن نجیبه خاطرات خود از کار و خدمت در چارچوب پولیس را چنین تعریف میکند:
«از اینکه من در بخش حل مشکلات خانوادهگی هستم، هر روز میبینم که بنابر اقتصاد ضعیف، خانوادهها مشکلات زیادی پیدا میکنند؛ از شکنجههای روحی تا شکنجههای فزیکی، ما تلاش میکنیم تا میان خانوادههایی که دچار چنین مشکلاتی شده اند، بر اساس قوانین نافذۀ کشور رفتار کنیم. در بیشتر موارد با مشورههای قانونی ما خانوادهها به اشتباهات خود پی میبرند و مشکلاتشان حل میشود.»
نجیبه نور دلاوری در سال 1396 تنها دختری بود که از پولیس جوزجان موفق شد در یک بورسیۀ نظامی به کشور ترکیه برود و پنج ماه آموزش ببیند. وی در پهلوی آن آموزشهای دوماهه، چهارماهه و ششماهۀ دیگر را نیز در بخش مسلک خود در داخل افغانستان دیده است.
این پولیس زن حالا با رضایت کامل از وظیفۀ خود مسوول یک خانوادۀ دهنفری نیز است. تمام خواهران و برادراناش شامل مکتب اند. او در ارتباط به وضعیت زندگیاش میگوید:« ما تنها از طریق معاش پولیس زندگی خود را میچرخانیم، و سالانه امتیاز تشویقی نیز داریم که امتیاز تشویقی ما شامل پنجاههزار افغانی میشود، از این مقدار معاش تشویقی پنجهزارش به حساب مالیه میرود و چهل و پنجهزارش به ما میرسد. زندگی ما به شکل خوب میگذرد.»
در افغانستان بسیاری از کسانیکه حالا شاغل وظیفههای مهم اند، در مصاحبههای خود میگویند که از کودکی آرزوی چنین شغلی را داشته اند. لومری ساتنمن نجیبه نور دلاوری نیز میگوید که از کودکی علاقهمند به پولیس شدن داشته و اینکه به مردم خدمت کند. او میگوید، حالا بسیار خوشحال است که میتواند مشکلات مردم را حل کند و تنها هدفاش خدمت به مردم و بودن در کنار مردم است.
در کشوری به نام افغانستان، فعالیت زنان آنهم در بخش نظامی و در موجودیت گروههای تندرو به این سادهگیها نیست. نجیبه نور ولی دلاورانه میگوید: «بعد از اینکه از درزاب به شبرغان آمدم، از طرف مخالفین مسلح بسیار زیاد تهدید شدم، اما بدون اینکه تسلیم شوم به کارم ادامه دادم. اما متاسفانه تمام زمین و زندگیمان را در ولسوالی درزاب رها نمودیم و این قربانیای بود که دادیم، اما تسلیم نشدم.»
خانوادۀ این بانوی پولیس در ولسوالی درزاب، زمین، باغ و خانه دارند و میگویند، حالا بعد از پنجسال حتا درختهای باغشان نیز در اثر جنگ از بین رفته است.
این روزها بحث گفتوگوهای صلح در ارتباط به جنگ افغانستان گرم است و بحثهای اینچنینی تاثیر مستقیم بالای وضعیت تمام باشندگان افغانستان دارد.
نجیبه دلاوری به عنوان یک پولیس، دیدگاه خود در ارتباط به صلح را چنین بیان میکند:
«صلح بهترین گزینه برای رسیدن به آرزوهای ما است و مخالفین مسلح دولت نیز هموطنان ما هستند و امیدوار هستم که به زودترین فرصت شاهد صلح در کشور باشیم.»
آرزوی لومری ساتنمن نجیبه نور دلاوری این است که صلح بیاید و او بتواند به زادگاهاش برگردد تا مردم خود را از نزدیک بیبند و از فضای پُر از مهر و پرُ از طبعیت بکر درزاب لذت ببرد.
نجیبه میگوید، در کنار وظیفۀ مقدس پولیس کارهای خانه را نیز انجام میدهد.
نجییه نور دلاوری دختری از دورترین روستای افغانستان است، چهار دهه میشود که ولسوالیشان در آتش جنگ میسوزد، اما تنها او توانسته از این ولسوالی دوردست، سختیها را تحمل کند، تلاش کند و مسیر زندگیاش را عوض کند.
نجیبه نور دلاوری نمونۀ مفهوم این جمله است که ؛هیچ هدفی به آسانی به دست نمیآید.