ارتش یا طالبان؛ میدان جنگ به نفع کیست؟
نویسنده: ابومسلم خراسانی
جنگ افغانستان هرچند وارد مرحلۀ پیچیدهیی شده که تحلیل لایه به لایۀ آن برای پژوهشگران این حوزه دشوار است، اما یک مورد مبرهن و آشکار این است که میدان جنگ به نفع ارتش افغانستان است. طالبان در یک سال گذشته تلاشهای زیادی به خرج دادند تا شماری از ولایتها و مناطق استراتژیک در شمال و جنوب کشور را تصرف کنند و این طور مانور نظامی و قدرت جنگی خود را به نمایش بگذارند و از مذاکرات صلح امتیاز بیشتری بگیرند. اما نیروهای امنیتی هر بار حملههای تهاجمی این گروه را عقبزده و خطرهای برخاسته از این حملهها را دفع کردهاند.
طالبان در جنگ متعارف و میدانهای نبرد توان مقابله و رویارویی با نیروهای امنیتی را ندارند. نیروهای آموزشدیدۀ ارتش، کماندوها و قطعههای خاص امنیت ملی افغانستان در نبردهای متعارف، حملههای هوایی و زمینی دست بالایی دارند. از چند نگاه میتوان تبیین کرد که نیروهای امنیتی و ارتش افغانستان دست در میدانهای نبرد دست بالایی دارند و جغرافیای نظامی به نفع آنان است تا جنگجویان طالبان که بیشتر دست به جنگهای چریکی، ترورهای هدفمند و حملههای انتحاری میزنند و تلاش دارند با کاربست این شیوه ناتوانی خود را در میدانهای نبرد جبران کنند.
در نخست؛ ارتش افغانستان از حمایت گسترده مردمی در بین تودهها، روشنفکران، سیاستگران و زنان دارند که این مورد روحیۀ جنگی، توان نظامی و نبردهای آنان را معنادار میسازد. چون جنگ جاری در افغانستان مولفههای خارجی دارد و طالبان توسط یک کشور بیرونی که عمق استراتژیک آن در کابل است، حمایت میشوند. از اینرو، حمایت داخلی قوی از ارتش و نهادی امنیتی در افغانستان وجود دارد. همۀ مردم افغانستان بر این واقفاند که نیروهای امنیتی – دفاعی در راه حق قرار دارند و این نیروها از جان و مال مردم و یک افغانستان آزاد و باثبات پاسداری میکنند.
جغرافیای جنگی و افکار عمومی به نفع نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان است. این نیروها در سختترین شرایط از خاک افغانستان دفاع کردهاند. خروج نیروهای خارجی تأثیر کمی در فرایند جنگ افغانستان خواهد داشت. ارتش افغانستان حمایت مردمی، بودجۀ کافی، حمایت داخلی و خارجی دارد. همۀ کشورهای همکار در افغانستان تعهد کردهاند که از نیروهای ارتش حمایت لوژستیکی، اقتصادی و آموزشی میکنند. این میرساند که افغانستان و جهان به روی عملکرد این نیروهای چشم امید دوخته و نبرد این گروه در برابر طالبان را میستایند.
حمایت داخلی و تمویل بیرونی برای یک ارتش بسیار مهم است. با حمایت داخلی نبرد و مبارزۀ اعضای ارتش معنادار میشود و با پشتیبانی بیرونی از سوی جامعۀ جهانی عقب این نیروهای قویتر میشود. ارتش افغانستان تا حال خوب درخشیده است. تحلیلگران نظامی در سال 2014 میلادی هنگامی که بخش بزرگی از نیروهای خارجی افغانستان را ترک کردند، گمان میبردند که میدانهای نبرد به نفع طالبان رقم خواهد خورد، اما مبارزه و تلاش نیروهای ارتش افغانستان نشان داد که ظرفیت و توانایی این نیروها بیشتر از تصور عموم است و سربازان ارتش این کشور میتوانند به تنهایی بار جنگ را بر شانههای ستبر خود حمل کنند.
از همینرو، طالبان پس از شکستهای پیدرپی در میدانهای نبرد و دادن تلفات سنگین در مواجهه با نیروهای دفاعی – امنیتی کشور به ترورهای هدفمند، بمبگذاریهای انتحاری، حملههای چریکی و راهگیریهای مسلح روی آوردند. تمیم عاصی، پژوهشگر امنیت و سیاست در مقالهیی تبیین میکند که در تاریخ افغانستان همیشه سرباز در برابر چریک شکست خورده است، اما نبرد ارتش کنونی افغانستان در برابر طالبان نشان میدهد که این مورد حداقل دربارۀ ارتش کنونی افغانستان صدق نمیکند. طالبان یک گروه چریکی است و این گروه هیچ قواعد جنگی و مولفههای جهانی دربارۀ جنگ را رعایت نمیکند.
عبور از حالت دفاعی به حالت تهاجمی، تغییر میدانهای نبرد به نفع طالبان، حمایتهای گستردۀ داخلی و خارجی و روحیۀ بلند نظامی ارتش افغانستان را در برابر بیست گروه تروریستی با امکانات و زمینههای فوقالعاده تفوق و برجستهگی داده است. این امر در ذات خود بیان میکند که ارتش افغانستان به تنهایی اکنون بار جنگی را که ناتو برعهده داشت، بر شانههای قوی خود حمل میکند و در این راه همچنان متین و پرقدرت باقی خواهد ماند.
ذکر این نکته مهم است که ارتش افغانستان در برابر گروهای بزرگ تروریستی مبارزه میکند و ارتشهای بزرگ جهان به تنهایی توان مبارزه با این گروهها را ندارند. داعش، القاعده و میزبانان آنان یعنی طالبان از گروههایی اند که توان نظامی و پول هنگفت را در این راه به مصرف میرسانند.