ضرورت به ایجاد بسیج ملی علیه دشمن واحد
تردیدی وجود ندارد که جغرافیای ما سختترین روزهای خود را سپری میکند. جنگ پایههای بسیاری از نظمهای اجتماعی را سست کرده و با گذشت هر روز وضعیت را برای ادامۀ زندهگی عادی دشوارتر میسازد. اما در طول تاریخ این بار نخست نیست که افغانستان در چنین آزمون بزرگ و نفسگیری قرار میگیرد. این جغرافیا سالها با دیوهای بزرگ و سیاه بیشماری دستوپنجه نرم کرده و در نهایت پوز آنان را به خاک مالیده است.
ورق ورق افغانستان گواه روزهای دشوار و طاقتفرسایی بوده است که هر ورق تاریخ این کشور نشانی از جنگیدن این جغرافیا و مردمانش با دشمنان داخلی و خارجی بوده است. روزها خسته شدهاند، زمان عقبنشینی کرده و در مواقعی زخم خورده، اما این جغرافیا هیچ زمانی به زانو در نیامده و سر تعظیم و سرسپردهگی به پیش هیچ دشمن داخلی و خارجی خم نکرده است. بلکه چون اقتدار هندوکش با شجاعت و ایمان راسخ بر دشمنان خود چیره شده و درفش پیروزیِ وطندوستی و ایمان را بر فراز قلهها برافراشته و درس بزرگی به بدخواهان این مرز و بوم داده است.
داستانهای قهرمانی بسیاری را میشود در لابهلای شناسنامههای این جغرافیا در برابر دشمنان خواند؛ داستانهایی که شالودۀ پیروزی و اقتدارشان بر یک امر استوار است و دلیل چیرهگیشان بر بدخواهان این مرز تنها یک موضوع است؛ بسیج ملی.
دشمن افغانستان هر روز در پی انشقاق کلان اجتماعی میان مردمان این سرزمین است و این تلاش به خاطر ترسی است که در دل دشمنان از امر پیوستهگی و یکجایی کلان مردم زیر عنوان بسیج ملی افتاده است. دشمنان افغانستان به خوبی تاریخ را میدانند و به این مهم پی بردهاند که اگر مردمان راستین این کشور دست به بسیج ملی بزنند، فاتحۀ تروریستان مسلح و هر گروه بدخواه دیگری خوانده میشود و کارشان تمام است.
بسیجهای ملی علیه دشمن واحد در این کشور در طول تاریخ وجود داشته. هر زمانی که مردم افغانستان خود را در برابر دشمن واحد دیدهاند به کمک و یاری یکدیگر شتافته و دست برادری به هم دیگر دادهاند تا در برابر هیولاهای خونآشام بیستند و اتفاقاً در همۀ بسیجهای خود کامیاب بودهاند. هنوز هم نشانههای آخرین بسیج ملی در برابر شوروی وقت در جای جای افغانستان قابل مشاهده است؛ بسیجی که منجر به شکست بزرگ دشمن واحد شد، بسیجی که در آن فرد فرد این سرزمین بدون در نظرداشت قوم، مذهب و سمت در آن شرکت کردند و تنها یک هدف غایی وجود داشت و آن شکست دشمن بود و بس.
در این برهۀ زمانی که افغانستان روزهای سختی را تجربه میکند و هر روز شماری از ولسوالیها در برخی از ولایتها شاهد حملههای سنگین گروه طالبان و دیگر تروریستان هستند، طالبان هر روز بر طبل جنگ پروژهیی خود میکوبند و بدون در نظرداشت هیچ ارزش انسانی و حقوق بشری دست به کشتار عام و خاص میزنند. سربازان دلیر این سرزمین اما در برابر این گروه تروریستی و دیگر همراهان خارجی آنان میجنگند. در این میان جای یک روایت کلان واحد و پیروزمندانه به شدت خالی است. این روایت چیزی نیست به جز بسیج ملی علیه دشمن واحد.
- کابل باید بسوزد؛ آیا رویکرد پاکستان نسبت به افغانستان تغییر کرده است؟
- زنان و روند صلح؛ امیدها و نگرانیها
حضور پراکندۀ گروههای مردمی و قومی مسلحی که هر از گاهی در کنار نیروهای ارتش در برابر طالبان میجنگند و از خاک خود دفاع میکنند، روز به روز در کشور بیشتر میشود و این نخستین جرقههای رفتن به سوی قیام ملی علیه دشمن است.
آن چه مهم و حیاتی است، کاهش پراکندهگی این نوع نیروهای مردمی و ایجاد یک روایت واحد و ایجاد ارتباطات قوی میان این نیروها است. تشکیل نیروهای مسلح مردمی زیر عنوان بسیج ملی از هر زمان دیگری محتملتر و ضروریتر است، اما پراکندهگی بیش از حد این نوع نیروها در درازمدت شانس پیروزی را در برابر دشمن واحد کاهش میدهد و احتمال بیرون شدن این نوع نیروها از راه مبارزه با دشمن به دلیل نبود مدیریت وسیع و سالم وجود دارد.
پس لازم است در زودترین فرصت ممکن همۀ سرکردهها و رهبران گروههای مسلح مردمی که در نقاط مختلف کشور فعال هستند، دست به ایجاد ارتباطات قوی، ایجاد فرماندهی بزرگ، نیت و روایت منظم و واحدی برای مدیریت و پیشبرد درست فعالیتهای رزمی علیه دشمن بزنند.
این فعالیتها باید در یک چارچوب مشخص اصول و اخلاق نظامی با نظارت و همکاری قوی فرماندهان کارکشتۀ نظامی حکومت به پیش برده شوند. روایتهای قهرمانانه از بین مردم بومی که علیه دشمن میجنگند و یا میخواهند بجنگند در جای جای افغانستان مخابره شود و صدای قیام ملی از سوی حکومت و همۀ گروههای مسلح مردمی علیه طالبان بلند شود. این امر از یکسو از لحاظ روانی به صفوف نیروهای ارتش افغانستان در جنگ با طالبان و گروههای تروریستی قوت قلب و روحیۀ بالا میدهد و در دل دشمنان ایجاد ترس میکند و از سوی دیگری از لحاظ نظامی، امکان پیشروی گروههای تروریستی و گروههای شرور مسلحی که از خلا و نبود نیروهای امنیتی در روستاها و قریهها سوءاستفاده میکنند، جلوگیری میکند.