
افزایش جنگ و آوارهگی؛ بیجا شدهگان داخلی از دولت چه میخواهند؟
در پی افزایش حملههای تهاجمی طالبان بر ولایتهای مختلف کشور چیزی که بر سرنوشت باشندهگان این سرزمین حاکم شده آوارهگی، دربهدری و بیخانمانی است. ولایتهای بغلان، کندز، تخار و بدخشان در شمالشرق کشور از عمدهترین ولایتهایی به شمار میروند که پس از سقوط بخش بزرگی از ولسوالیهای آنها به دست طالبان و افزایش حملههای تهاجمی این گروه بر مرکزهای این ولایتها بیشترین آمار آوارهگان و بیجا شدهگان جنگ را دارد.
با آن که مسوولان محلی در ولایتهای شمالشرق کشور آمار مشخصی از شمار بیجاشدهگان جنگ و آوارهگان ارایه نمیکنند، اما در کمتر از یک ماه گذشته هزاران خانواده در این ولایتها به دلیل شدت نبردهای خونین، خانههای خود را ترک کرده و به کابل یا کلانشهرهای دیگر کشور آواره شدهاند.
از یکسو افزایش جنگ و ناامنی و از سوی دیگری حاکمیت طالبان بر شاهراههای عمومی باشندهگان ولایتهای شمالشرق را در تنگنای زندهگی قرار داده است. باشندهگان این ولایتها ناگزیرند برای نجات جان خود و رهایی از مشکلات آواره و بیخانمان شوند.
مسوولان محلی و باشندهگان ولایتهای شمالشرق میگویند که آرامش و سکون مردم با صدای شلیک مرمی و غرش جنگندهها برهم میخورد. آیندۀ ناروشن و تشویش برهم خوردن وضعیت آنان را وحشتزده ساخته و روی همین دلیل آنان راه آوارهگی را در پیش گرفتهاند.
در ولایتهای کندز، تخار و بدخشان همزمان با تشدید درگیریهای مسلحانه، بسیاری از خانوادهها از این شهر با دنیای حسرت و ناامیدی خانه و کاشانۀ خود را رها کرده و بیرون رفتهاند تا خود و خانوادۀ خود را از شر جنگ مصون نگهدارند. هزاران خانوادهیی که خانههای خود را در این سه ولایت رها کرده و با دنیایی از مشکلات و فقر اقتصادی تن به آوارهگی دادهاند در بزرگشهرهای کشور سرگردان هستند.
آوارهگان جنگ ولایتهای شمالشرق کشور می گویند که از بیچارهگی و وضعیت دشوار آنان سو استفاده می شود و در دل هیچ کسی ترحمی به عنوان یک هموطن دیده نمیشود. نثاراحمد، باشندۀ بدخشان میگوید وقتی که ما از بدخشان به قصد کابل حرکت کردیم، خلاف روزهای معمول کرایۀ موتر از هشت صد به پانزده صد افغانی رسیده بود، زمانی که از رانندۀ موتر دلیل بالا رفتن اجورۀ موتر را پرسیدیم، گفت که مردم زیاد مراجعه میکنند و تکت به کسی نمیرسد.
او میافزاید که از روی ناگزیزی به ظلم آشکار تن دادیم و به کابل رسیدیم و حالا که در کابل میخواهیم یک خانۀ متوسط کرایه بگیریم پیدا نمیشود. به سخن او، کرایۀ ماهانۀ یک خانه از پنج هزار به دوازده تا هژده هزار افغانی افزایش یافته است.
عبدالصبور یک آوارۀ کندزی در کابل میگوید که در گذشته نیز تجربۀ مهاجرت را به پاکستان دارد. او میافزاید که وقتی برخورد هموطنان خود را در افغانستان میبینیم به پاکستانیها آفرینی میدهیم که حداقل از وضعیت بد ما سو استفاده نمیکردند.
بیجا شدهگان جنگ میگویند که دولت افغانستان در شرایط بدی که آنان مجبور به ترک خانه و کاشانه شدهاند و در بیسرنوشتی کامل به سر میبرند، مکلف است که با این خانوادهها همکاری کند و از نهادهای بینالمللی امدادرسان بخواهد که به وضعیت آواره گان جنگ رسیدهگی شود.
آوارهگان از طرفهای درگیر جنگ میخواهند که دوام این وضعیت به تباهی کامل افغانستان میانجامد و آنان باید متوجه این خطر باشند و به تفاهم سیاسی و آتشبس تن دهند تا دیگر مردم مظلوم این مناطق بیشتر از این دربهدر نشوند. آوارهگان جنگ در ولایتهای شمالشرقی کشور علاوه میکنند در صورتی که جنگ پایان یابد و طرفهای درگیر به آتشبس سرتاسری تن دهند، آنان دوباره به خانههای خود بر خواهند گشت و زندهگی را از سر خواهند گرفت.
هنوز آمار مشخصی از خانوادههایی که در پی تشدید درگیریهای مسلحانه از سه ولایت شمالشرقی افغانستان از خانههای خود بیرون شدهاند در دست نیست، اما گزارش میشود که هزاران خانواده از مناطق مختلف کشور مجبور به ترک خانههای خود شده و به کلانشهرهای کشور مانند کابل، هرات، مزارشریف و شهرهای دیگری پناه آوردهاند.
آگاهان میگویند که در صورت تداوم نزاع و درگیریهای مسلحانه در این سه ولایت شمار آوارهگان جنگ بیشتر میشود و خانوادههای زیادی در این سه ولایت مجبور خواهد شد که تن به آوارهگی دهند و به ولایتهای دیگری بروند.
به هر پیمانهیی شمار بیجاشدهگان داخلی افزایش یابد، تبعات منفی آن بر دولت و اجتماع بیشتر میشود، دولت زیر فشار بیشتری قرار خواهد گرفت تا به بیجاشدهگان رسیدهگی کند و کمکهای لازم را به آنان برساند.
از سوی دیگر، هر چه شعلۀ جنگ وسیعتر میشود، خانوادهها از بیم جنگ به کلانشهرهای نسبتاً امن پناه میآورند. این مسأله به تراکم جمعیت در کلانشهرها منجر میشود و محیط زیست را صدمه میزند. با توجه به این موضوع دولت باید از همین اکنون وارد اقدام شود. یا با راهاندازی حملههای گستردۀ تعرضی ساحۀ حاکمیت خود را پهن سازد تا میزان تهدید از شهرها کاهش یابد و مردم در مناطق خود باقی بمانند یا برنامههای صلح را تقویت کند که دو طرف به آتشبس دایمی توافق کنند. در غیر این صورت، آوارهگی و فقر بیشتر میشود و دولت در آن زمان مکلف به اجرای برنامههای پُرهزینه و کمرشکن خواهد بود.