حکایت جدایی و گسست در دادگاه خانوادگی هرات
حکایت طلاق در هرات حکایت بُنبستها است، حکایت زوجهایی که در جامعۀ به شدت بسته و سنتی این شهر فکر میکنند تمام راههای ممکن برای داشتن یک زندهگی مشترک و سرشار از آرامش را امتحان کردهاند و حالا سرنوشت، آنها را به مسیر جدایی و طلاق هدایت کردهاست.
طلاق اگر چه هنوز هم برای بخش اعظم از جامعۀ هرات یک «حلال نفرتانگیز» و از نهاییترین راهحلها محسوب میشود، برای شمار قابل توجهی از زوجها نیز راه رهایی از یک رابطۀ مریض، شکننده و سراسر آسیب برای دو طرف تلقی میشود.
تا همین یک دهه پیش خانوادههای بیشماری هنگام ازدواج دخترانشان، آنها را با این شعار روانه خانۀ شوهر میکردند که با لباس سفید عروسی میروی و باید با لباس سفید “کَفَن” از خانهاش بیرون شوی. اما حالا رفتهرفته شکاف بین نسل جدید و مدرن با این شعار، روز به روز عمیقتر شده و جوانان امروز به نظر میرسد باوری به این شعار ندارند.
بر اساس آمار دادگاه خانوادگی هرات از آغاز سال جاری آفتابی تا کنون، این دادگاه بر 158 ازدواج مُهر باطل شدن را زده است و این زوجها دیگر زیر یک سقف زندگی نمیکنند.
روایت متقاضیان طلاق
راهرو دادگاه خانوادگی هرات هر روز میزبان زنان و مردان زیادی است که مشاجرههای پیوسته در زندگی، اختلافات شدید خانوادگی و هزار و یک دلیل دیگر، آنها را در جستجوی راهی برای نجات به این دادگاه کشاندهاست. مکانی که در صورت ناتوانی از برقراری تفاهم بین زوجها، آنها را به پایانی سوق میدهد که برای شماری از آنها تلخ و نا امیدکننده و برای عدهای نیز همراه است با حسی توام با آزادی و رهایی.
در گوشهای از این سالون، نگاه زن جوانی که تلاش میکرد چهرهاش را پشت چادری سیاه خود پنهان کند نظرم را جلب کرد.
همانطور که با کمی تردید آهسته به سوی او گام بر برداشتم با سلامی آرام سر صحبت با او را آغاز کردم. نامش رقیه است، 24 ساله که دست کم 11 سال است ازدواج کرده است و حالا میگوید، برای جدایی از همسر معتاد خود هشت ماه میشود مسیر خانه تا این دادگاه را هر هفته طی کرده است.
کارشناسان اجتماعی اما میگویند، فارغ از خوب یا بد بودن پدیدۀ طلاق در هرات، مسایلی چون افزایش آگاهی زنان از حقوق آنها، دسترسی زنان به محاکم و رنگ باختن دیدگاههای نفرتانگیز به طلاق منجر به افزایش طلاق در هرات شده است.
میگوید، پس از یازدهسال از یک زندگی سراسر نزاع و آشوب، عدم پرداخت نفقه، خشونت و لت وکوب از سوی شوهر و از همه نابودکنندهتر اعتیاد شوهر، دل به جدایی از همسر و فرزندانش داده است.
رقیه اما میگوید، خوشبخت است که مادر و سایر اعضای خانوادهاش کنار او ایستاده شدهاند و او را برای نجات از این گرداب پر تلاطم همراهی کردهاند. هرچند دادگاه خانوادگی هرات اجازه حضانت دو فرزند او را به شوهر داده است.
مادر رقیه نیز میگوید، دیگر توان دیدن اشکهای دخترش برای او و خانوادهاش به پایان رسیده است و اجازه نخواهند داد این زندگی که پایانش نابودی است رقیه را نیز نابود کند.
ازدواجهای اجباری و زیر سن، مشکلات اقتصادی، اختلافات طبقاتی و تحصیلی، تفاوتهای فاحش سنی، اعتیاد یکی از زوجین، بیماریهای روحی و روانی، دخالتهای دیگران در زندگی شخصی زوجین، غیبت طولانی همسر و خشونتهای خانوادگی از عوامل اصلی طلاق در هرات عنوان میشوند.
فرحناز نام «مستعار» که او نیز هنگام گفتگوی من با رقیه در سالون انتظار دادگاه است، خودش را به من میرساند و میگوید، به هر وسیلۀ ممکن از شوهرش جدا خواهد شد. او که کبودی و آثار زخم بر بخشهایی از بدنش نمایان است، میگوید، تحمل چند ساله ازدواج ناکام، او را به بیماری روحی خودآزاری دچار ساخته است، بیماریی که در هنگام عصبانیت و ناراحتی او را وادار به خودآزاری میکند. و زخمهای روی دست او حاصل خراشهای چاقوی میوهخوری بر روی بدنش است.
فرحناز میگوید، شوهر او به دلیل فقر شدید، او را وادار به تنفروشی و رفتارهای غیراخلاقی میکرده است و حالا علیرغم داشتن یک دختر شش ساله، چهار ماه است که تقاضای طلاق خود را به دادگاه خانوادگی هرات سپرده است.
کارشناسان اجتماعی اما میگویند، فارغ از خوب یا بد بودن پدیدۀ طلاق در هرات، مسایلی چون افزایش آگاهی زنان از حقوق آنها، دسترسی زنان به محاکم و رنگ باختن دیدگاههای نفرتانگیز به طلاق منجر به افزایش طلاق در هرات شده است.
علی احمد کاوه استاد جامعهشناسی دانشگاه هرات میگوید، اگر چه نمیتوان طلاق را در جامعه ممنوع و آنرا به صفر رساند، اما میشود با آموزش و تربیت درست افراد از درون خانواده و در کودکی و نیز مشاورۀ مناسب برای زوجها از پایان زندگی مشترک خیلی از افراد جلوگیری کرد.
طلاق در هرات اگر چه هنوز هم پدیدۀ کاملا پذیرفته شدهای نیست، ولی دلایل شماری از متقاضیان فصل، پیشپا افتاده و سادهانگارانه مینماید. دلایلی همچون اختلاف بر سر محل برگزاری مراسم عروسی، انتخاب تالار و حتا رنگ لباس عروسی یکی از زوجین. اما جدایی برای خیلی از افراد پایان بخش یک بحران عمیق از زندگی است.