حیاتالله: اگر سنگر دفاع را در جوزجان ترک کنم، خانهام در لغمان ناامن میشود
گزارش: یحیی خیراندیش
در سه ماه گذشته به ویژه پس از آغاز روند خروج نیروهای خارجی از کشور، سمت شمال با شدت بیپیشینۀ جنگ روبهرو بوده است. طالبان در کنار روستاها و ولسوالیها برای تصرف شهرها نیز تلاش کردهاند. شهر شبرغان، مرکز ولایت جوزجان برای نخستین بار پس از بیست سال عید ناامنی را تجربه کرده است؛ سه روزی که سربازان امنیتی و دفاعی در سنگرهای داغ نبرد حضور داشتند. این سنگرها نه تنها در روزهای عید؛ بلکه در دو ماه گذشته به مانند تابستان جوزجان، داغ بودهاند.
کمتر کسی باور داشت که روزی سنگرداران ارتش با نیروهای مقاومت مردمی از دروازۀ سمت جنوب شهر شبرغان دفاع کنند. در این میان حیاتالله، سرباز جوان ارتش یکی از سنگردارانی است که از دو ماه به اینسو در شاهراه شماره یک جوزجان – سرپل با همسنگران دیگرش در برابر جنگجویان گروه طالبان جنگیده است. او سه روز عید را نیز در خط نخست نبرد سپری کرده است.
آن چه روایت این سرباز جوان ارتش را نسبت به جنگ متفاوت میسازد، باور او نسبت به زندهگی و امید است. حیاتالله میگوید: «اگر سنگرم را در جوزجان رها کنم، خانهام در لغمان ناامن میشود.» او که قصد دارد پس از آمدن صلح در کشور طبابت را بیاموزد، میافزاید: «در جنگ به عنوان سرباز میجنگم و در صلح به عنوان داکتر زندهگی مردم را نجات میدهم».
حیاتالله ۲۲ سال سن دارد و یکی از جوانترینهای ارتش افغانستان است. او در ولسوالی علیشنگ ولایت لغمان به دنیا آمده و در همین ولایت مکتب را به پایان رسانده است. این سرباز ارتش در میدان نبرد در جوزجان به خبرنگار خبرگزاری نشانه میگوید که جنگ در افغانستان محدود به یک ولایت نیست.
در حالی که صدای بمبافگنهای ارتش از دور به گوش میرسد، آقای حیاتالله علاوه میکند که از دو ماه به اینسو در ولایت جوزجان علیه گروه طالبان مقاومت کرده است. این سرباز جوان دو سال پیش به ارتش پیوسته و آموزشهای ابتدایی را در ولایت بلخ پشت سر گذاشته. حیاتالله پس از پایان تمرینات نظامی در ولایتهای جوزجان، سرپل و بلخ وظیفه اجرا کرده است.
از نامزدی این سرباز جوان یکونیم سال میگذرد و او در پاسخ به پرسشی که آیا نمیخواهد سنگر نبرد را ترک کند و نزد نامزدش برگردد، میگوید: «اگر سنگر را در جوزجان ترک کنم، ولسوالی و خانهام در لغمان ناامن میشود.» باوجودی که ولایت لغمان نیز مانند جوزجان ناامن است، اما به باور حیاتالله افزایش ناامنی در یک ولایت به معنای ناامنی بیشتر در همۀ نقاط افغانستان است. او سنگر در جوزجان را به مانند سنگر در لغمان میداند و امنیت در لغمان را وابسته به امنیت کل کشور تعبیر میکند.
این سرباز جوان در حالی که در میان جنگ لبخند میزند، بیان میکند که به عنوان یک سرباز نمیتواند سنگر و کشورش را برای بیگانهگان رها کند. حیات الله خاطرنشان میسازد که سربازان ارتش تنها برای جنگ آموزش ندیدهاند؛ بلکه برای نجات زندهگی انسانها نیز آموزش میبینند. او اشاره میکند که او همسنگرانش در هنگام جنگ موترهای افراد ملکی را با امنیت از میان گلوله و باروت عبور میدهند و جان مردم را در هنگام سیلاب نجات میدهند.
حیاتالله با ابراز این مطلب میگوید که شهروندان کشور نیز پاسدار زحمتهای سربازان ارتش هستند. به باور این سرباز جوان، جنگ پدیدآورندۀ نابودی زیربناها، تعطیلی دانشگاهها، مرکزهای آموزشی، مهاجرت و آوارهگی است. حیاتالله نسبت به صلح خوشبین و نسبت به زندهگی امیدوار است. او سالهای زیادی را در پیشرو دارد. آرزو دارد عروسی کند و صلح در افغانستان برقرار شود. این ارتشی جوان در صورت نهادینه شدن صلح در کشور، دوست دارد تحصیلاتش را ادامه دهد و در یکی از دانشگاههای کشور رشته طب را فرا بگیرد.