دفاع از وطن و تأمین صلح و امنیت انتهای آرمان یک سرباز ارتش در بدخشان
حبیبالرحمان انگیزۀ سربازیاش در صفوف ارتشملی را دفاع از وطن و سرکوب دشمنان مردم افغانستان عنوان نموده میگوید: «یگانه راهی که میتوانستم به مردم و وطن خدمت کنم پیوستن به اردوی ملی بود تا اینکه بتوانم از این طریق خوبتر به مردم عزیز خود خدمت کنم و بهخاطر این هدف جان شیرین خود را آماده هستم که فدا کنم.»
مأموریت نظامی حبیبالرحمان، سرباز لوای دوم ارتش در بدخشان وارد ششمینسال میشود، مأموریتی که در این مدتزمان فرصت اندک برایش دست داده تا با استفاده از رخصتیهای قانونی از خانوادهاش با خبری کند.
حضور همیشهگی در کنار خانواده از آرزوهای پایان ناپذیر و دلپذیر هر فرد جامعه است، اما سربازان ارتش سالها و ماهها بهدور از خانه و کاشانهشان در میدانهای داغ نبرد در برابر دشمنان صلح و ثبات مردم افغانستان میرزمند و برای تحقق این هدف ترجیح داده اند که دفاع از وطن و تأمین امنیت مردم نسبت به ادای مسؤلیتهای خانوادهگی الویت کاریشان باشد.
حبیبالرحمان، یکی از سربازانی است که 6 سال تمام را در ارتش ملی میداندار نبردهای خونین بوده است، از میدانهای نبرد هلمند و قندهار تا کابل و بلخ و بدخشان با تحمل دوری از خانواده سنگرداری کرده است؛ مسؤلیت پاسداری از وطن و ارزشهای ملی اما بر رنج دوری او از خانوادهاش سایه افگنده است.
روز بارانی است و حبیب الرحمان با یگانه فرزندش که میگوید، سهسال دارد از طریق تیلفون سرگرم گفتوگو است، آنهم با زبان کودکانه و خندههایی که پشت آن بغض دوری از خانواده را پنهان کرده است.
میگوید، سهماه تمام میشود که خانه نرفته است و در این مدتزمان تنها به گفتوگوهای تیلفونی اکتفا کرده و برای رسیدن نوبت رخصتی لحظه شماری میکند تا شاید بتواند روزی از نزدیک فرزندش را به آغوش بگیرد.
این سرباز ارتش میگوید که او برای صلح و ثبات و آرامش مردم افغانستان سینه سپر کرده است و آرزو دارد که روزی شاهد ثمربخشی تلاشهای نیروهای امنیتی در امر برقراری صلح و تأمین امنیت سرتاسری مردم باشد تا بتواند که با خاطر آسوده در کنار خانوادهاش زندگی کند.
وی با بیان این مطلب که با انگیزۀ دفاع از وطن و تأمین امنیت مردم به میدان برآمده است و سنگینیهای دوری از خانواده را با جان و دل تحمل میکند، میگوید: «هرکسی دیگر خود را عوض منسوبین اردوی ملی افغانستان قرار دهد، این احساس برایشان دست میدهد که بعد از مدت سهماه، شش و یا هفتماه کسانی که در دور دستها هستند، امکانات طیاره نیست و یا وضع دشوار جنگی است و نمیتوانند در این مدت طولانی به فامیلشان رسیدگی کنند، واقعن مشکل است؛ ولی با این وجود انگیزۀ وطندوستی و انگیزۀ خدمت را که به این وطن داریم هیچگاه احساس خستهگی نمیکنیم.»
این سرباز ارتش، تنها نانآور خانوده است که با حقوق ماهوار از سوی حکومت مخارج زندگی 10 عضو خانوادهاش را تأمین میکند و چرخ روزگار را به چرخش در میآورد.
حبیبالرحمان انگیزۀ سربازیاش در صفوف ارتشملی را دفاع از وطن و سرکوب دشمنان مردم افغانستان عنوان نموده میگوید: «یگانه راهی که میتوانستم به مردم و وطن خدمت کنم پیوستن به اردوی ملی بود تا اینکه بتوانم از این طریق خوبتر به مردم عزیز خود خدمت کنم و بهخاطر این هدف جان شیرین خود را آماده هستم که فدا کنم.»
این سرباز ارتشملی از میدانهای نبرد و جنگهای خونین، خاطرات تلخی دارد، خاطراتی از دست دادن همسنگران و گیرماندن در دام گروه طالبان. میگوید او چندین بار توانسته است که با بهکارگیری روشهای نظامی که فرار گرفته خود و همسنگرانش را از کمین طالبان بیرون کند و در میدانهای نبرد پیروز بدر آید.
وی میافزاید:« در یک منطقه از ولایت بلخ در حالیت بسیار دشوار قرار داشتیم، سر راهمان کمین بود و خودمان در محاصره ماندیم، اما خوشبختانه با استفاده از تکتیکها و با استفاده از کمکهاطی که از طرف دولت به ما رسید خود را از محاصرۀ طالبان نجات دادیم.»
حبیبالرحمان که در حال آمادهگی برای رفتن به یک مأموریت نظامی است میگوید، او در تمام مأموریتهای نظامی پیش از آنکه حفاظت جان خودش مهم باشد، به چگونگی جلوگیری از تلفات ملکی میاندیشد.
به گفتۀ وی در یکی از مأموریتهای نظامی به دلیل آنکه در پی حملات توبخانهیی گروه طالبان به افراد ملکی آسیب نرسد، میدان نبرد را خالی کرده اند.
او میگوید، نسبت به سرکوب دشمن و دستآورد یک نبرد، حفظ جان مردم و جلوگیری از تلفات ملکی برایش اولویت دارد:«در ولایت بدخشان چندی قبل عملیاتی داشتیم، خوشبختانه با استفاده از مهارتهایی که داشتیم و با استفاده از درس و تجربهیی که اندوخته بودم، توانستم همسنگران خود را از یک ماین جاسازی شدۀ کنار جاده نجات بدهم وهمچنان در یک جای که پر از کودکان مکتب و افراد ملکی بود و دشمن میخواست بالای ما انداخت راکتی اجرا کند، اما ما تلاش کردیم که افراد ملکی را نجات دهیم.»
حبیبالرحمان 6 سال تمام را در صفوف ارتشملی با عالمی از دشواریها سپری کرده و پیوسته شاهد نبردهای خونین بوده است، او میگوید، آرزو دارد که روزی جنگ افغانستان به پایان برسد و بهجای جنگیدن در میدانهای نبرد در کنار خانوادهاش با خاطر آسوده زندگی کند و شاهد پیشرفت و توسعۀ افغانستان در تمام سطوح باشد.
نیروهای ارتشملی در بدخشان در سالروان شاهد دستآوردهای بزرگی بوده اند، سه ولسوالی این ولایت که برای چندینسال زیر کنترل گروه طالبان بود، اکنون از تصرف این گروه بیرون شده است و نظر به گفتۀ مقامهای امنیتی بدخشان این عملیات تا پاکسازی کامل این ولایت از وجود شورشیان مسلح ادامه دارد.
حبیبالرحمان که در تمام عملیاتهای تصفیهیی حضور داشته است، میگوید که گروه طالبان توانایی نبرد رو در رو با نیروهای امنیتی را ندارند و او با دیگر همسنگرانش مصمم بر ادامۀ عملیات تصفیهیی تا پاکسازی کامل این ولایت از وجود گروههای شورشی اند.