زرغونه؛ دختر جوان ناشنوا که سراپا هنر است
هرچند داشتن معلولیت برای بسیاری از مردم ناتوانی شمرده میشود، اما هستند کسانی که با وجود معلولیت، شاد و پرنشاط زندهگی میکنند و تقدیر را به سوی خواستهای خودشان مسیر میدهند.
زرغونه دختر ناشنوایی است که باوجود معلولیت در قالینبافی، گلدوزی و هنر دستدوزی مهارت دارد. این دختر 17 ساله در کنار این، علاقۀ ویژه به درس، آموزش و ورزش دارد. این جوان ناشنوا نشان داده است که معلولیت، محدویت نیست. زرغونه باشندۀ شهر شبرغان مرکز ولایت جوزجان است، با اشاره میگوید که به نقطۀ ضعف در آدمها باور ندارد. او توانسته در برابر محرومیتها بایستد و به آنچه علاقهمند است، خود را برساند.
خبرگزاری نشانه گفتوگویی را در حضور آموزگار دفتر سویدن در بخش ناشنوایان با زرغونه انجام داده است. هنگام این گفتوگو پدر زرغونه نیز همانند یک یاور و حامی در کنار دخترش ایستاده است و مهارتهای دخترش را بازگو میکند. او ظاهراً از کار دخترش نهایت خرسند است؛ زیرا به گفتۀ خودش زرغونه او را در تأمین نفقۀ خانواده، یاری میرساند.
زرغونه با زبان اشاره حرف میزند و آموزگار او اشارههایش را به گفتار بدل میکند. این دختر ناشنوا میگوید: «از کودکی آرزو داشتم که درس بخوانم و کار کنم که سرانجام سه سال پیش دفتر سویدن من را شامل کورسهای ویژۀ ناشنوایان کرد و اکنون در پهلوی آموزش حرفه، درس هم میخوانم.» او دانشآموز صنف نهم مکتب است و هر از چندگاهی با رسامی دغدغههایش را به نمایش میگذارد.
زبان ناشنوایان یا زبان اشارهیی نخستین وسیلۀ برقراری ارتباط انسان با همنوعانش شمرده میشود. بر اساس نظریههای زبانشناسی انسانها در نخست با استفاده از اشاره، اهداف شان را دیگران منتقل میکردند؛ روشی که اکنون زرغونه برای تفهیم دیگران به کار میبرد.
زرغونه با اشاره میگوید: «یک برادر دیگرم نیز ناشنوا است و او دکانداری میکند. ما باهم کار میکنیم. یکسال پیش برادرم عروسی کرد و ما قرضدار شدیم و اکنون برای ادای قرضهای خود کار میکنیم.» این دختر ناشنوا میافزاید که آنان از درآمد قالینبافی دو اتاق تازه اعمار کردهاند.
دفتر کمیتۀ سویدن در کشور در بخشهای آموزش حرفه، سواد و قرضهدهی برای افراد معلول فعالیت دارد. درحال حاضر یک دفتر ولایتی این کمیته در ولایت جوزجان فعال است و دهها معلول را زیر پوشش برنامههای آموزشی قرار داده است. زرغونه یکی از دانشآموزان این دفتر است.
از او میپرسم که پس از پیوستن به این کمیته، چه تغییراتی را در زندهگی خود احساس میکند. زرغونه با کمک آموزگارش و با لبخند مخصوص خودش میگوید: «قبلاَ همیشه جگرم خون بود و تشویش میکردم و حالا خنده میکنم و بسیار خرسندم که میتوانم در کنار درس، کارهم میکنم.» آنچه بیشتر این دختر ناشنوا را خرسند میسازد همکاری با خانوادهاش است. با اشاره گفت: «من همدست پدرم هستم.»
زرغونه ناشنوا با قالینبافی و فروش دستدوزی هایش ماهانه حدود 9 هزار افغانی درآمد دارد. او میگوید مقداری زیادی از این پول را برای خرج خانه به پدرش میدهد و یک مقدار دیگرش را پسانداز میکند.
از سوییهم، زندهگی هیچگاهی برای آدمها ایدهآل نبوده و نیست. هر کس درگیر مشکلات ویژۀ خودش است. زرغونه نیز مانند همۀ آدمهای دیگر مشکلات خودش را بازگو میکند: «برای فعلاً من و برادرم کار میکنیم ولی هنوزهم مشکلات اقتصادی داریم؛ چون در خانواده 11 نفر هستیم و مقدار پولی را که به دست میآوریم، برای ما کفایت نمیکند.» این دختر ناشنوا خودش را توانا جلو میدهد و میگوید: «من میتوانم کار کنم و درس بخوانم و از دولت میخواهم برای ما وظیفه و کارهای ویژۀ را در نظر بگیرد.»
در ادامۀ صحبتها زرغونه از آرزویش برای نهادینه شدن صلح در کشور میگوید. زرغونه نیز مانند شهروندان دیگر کشور ماتم جنگ را احساس کرده است. با اشاره گفت: «خسته هستم از جنگ و هر شب که در تلویزیون خبر انتحار و انفجار را میشنوم، ناامید میشوم ولی آرزو دارم که زودتر جنگ پایان یابد و همۀ ما بتوانیم در کنار هم در فضای امن زندهگی کنیم.» صلح اما کلید گمشدهیی است که همۀ شهروندان کشور دنبال آن هستند.
زرغونه معنای دیگری از توانایی است که نه تنها برای ناشنوایان و افراد معلول؛ بلکه برای همه یک الگوی خوبی است. او ثابت ساخته است که انسان اگر اراده کند، بلندترین قُلهها را نیز پیروزمندانه فتح میکند و زندهگی را مطابق به میل خودش مسیر میدهد.
زرغونه در کنار همۀ مصروفیتهایی که دارد، عضو تیم فوتبال بانوان ناشنوا نیز است. او همهروزه یک ساعت از وقتش را برای بازی فوتبال اختصاص میدهد.