محمدقسیم: درد را فراموش کرده بودم و در فکر فرار بودم
شدت جنگ در نقاط مختلف کشور هزاران خانواده را از مناطقشان بیجا ساخته است. بیشتر این بیجا شدهگان برای نجات جان خود روستا و ولسوالیهای خود را ترک کرده و به مکانهای دیگری پناه آوردهاند. محمدقسیم، کودک شانزده ساله یکی از قربانیان جنگ است که با خانوادهاش به تازهگی به شهر شبرغان، مرکز ولایت جوزجان پناه آورده.
محمدقسیم پس از فرار از جنگ با خانوادهاش در اردوگاهی زندهگی را آغاز کرده. او دو هفته پیش هنگام فرار از جنگ، زخمی شده. چرۀ راکت در پشت شانۀ چپش برخورد کرده. این کودک شانزده ساله میگوید که لحظۀ فرار و اصابت چره بر بدنش را هرگز فراموش نخواهد کرد.
یک ماه پیش محمدقسیم در روستای حسنتابین در اطراف شهر شبرغان به امید شروع دوبارۀ مکتبها با کودکان همسن و سالش زندهگی میکرد، اما بیخبر از این که پس از شانزده سال برای نخستین بار بیخانهگی، زخم و درد را تجربه میکند. او دانشآموز صنف نهم بوده، اما در حال حاضر روستایش خالی است و همۀ باشندهگان آن به جاهای دیگری فرار کردهاند.
جنگ در این روستا از یک ماه به اینسو با شدت تمام میان جنگجویان طالبان و نیروهای دولتی جریان دارد. محمدقسیم به خبرگزاری نشانه میگوید: «پس از این که طالبان به قریۀ ما آمدند، جنگ شروع شد و ما از قریه فرار کردیم.» باوجودی که جنگ از یک ماه به اینسو در روستایشان جریان داشته، اما خانوادۀ قسیم پانزده روز را در خانه ماندهاند و در نهایت، شدت جنگ آنان را مجبور به ترک زمین، خانه و روستایشان کرده است.
محمدقسیم بیان میکند که هنگام فرار از خانه همراه با پسر کاکا و مادرش، پارهیی از آهن با بدنش اصابت کرده و بدنش را سوراخ کرده است، اما او نمیداند که این تکۀ آهن کوچک، داغ و بُرنده برخاسته از چه بوده است. داکتران اما میگویند که این چرۀ راکت بوده که بر بدن او اصابت کرده است. این پسر جوان علاوه میکند: «درد را فراموش کرده بودم و فقط به فرار فکر میکردم.» از طرز صحبت قسیم معلوم میشود که او در مکتب نیز پسر بااستعدادی بوده و در میان صحبتهایش بارها میگوید که پسران و دختران زیادی به علت جنگ از مکتب بازماندهاند.
محمدقسیم در شانزده سال گذشته هیچ گاهی چنین جنگ شدیدی را تجربه نکرده بود. اما حالا نه تنها که صدای شلیک گلوله، خمپاره و جنگندهها جزوی از کابوس شبانهاش شده؛ بلکه این جنگ نشانی نیز در پشت شانهاش گذاشته است. محمد قسیم پس از این که از جنگ جان سالم به در برده و زخمی به شهر شبرغان رسیده است، خانوادهاش او را جهت تداوی به یک کلینیک شخصی بردهاند. داکتر بدن پارۀ قسیم شانزده ساله را سه بخیه زده است. او با ابراز این مطلب میگوید که این شبها تنش درد میکند و با شنیدن اندکترین صدا از خواب بیدار میشود و یا این که جنگ را در خواب میبیند. جنگ برای این نوجوان بیجاشده به کابوسی بدل شده و امیدوار است به مرور زمان تندرست شود.
آسیبهای برخاسته از جنگ روح و روان آدمها را میآزارد و گاهی این آسیبها به ترسهای شبانه بدل میشوند که یک عمر قربانی را دنبال میکنند. معصومه، مادر محمدقسیم با نهایت درماندهگی میخواهد دربارۀ روستا، خانه و پسرش بیشتر صحبت کند. او میگوید که محمدقسیم، پسر بزرگ خانواده است، اما در حال حاضر شبانه درد میکشد و گاهی جیغ میزند.
معصومه اضافه میکند که آنان روستایشان را با یک دست لباس ترک کردهاند. در حال حاضر با چند خانوادۀ همروستاییشان در بخشی از شهر شبرغان زندهگی میکنند. او بیان میکند که به تازهگی به این شهر آمده و هنوز محمدقسیم را نزد داکتر رواندرمان نبرده است.
در شهر شبرغان، مرکز ولایت جوزجان بیشتر داکتران در بخش عقلی و عصبی بیماران را معاینه میکنند، اما شماری از نهادهای حامی حقوق کودکان خدمات رواندرمانی را برای کودکان جنگزده فراهم میسازند.
عبدالمالک رستمی، رییس ادارۀ امور مهاجرین و عودتکنندهگان در ولایت جوزجان اشاره میکند که دفتر حمایت از کودکان و یونیسف در بخش رواندرمانی با کودکان آسیبدیده از جنگ و رویدادهای طبیعی کار میکنند. مسوولان دفتر ولایتی حمایت از کودکان در ولایت جوزجان توضیح میدهند که آنان ۱۰ مرکز سرگرمی را برای کودکان آسیبدیده از جنگ و رویدادهای طبیعی در شهر شبرغان و ولسوالی خواجهدوکوه ایجاد میکنند. به گفتۀ آنان پنج مرکز در ولسوالی خواجهدوکوه و پنج مرکز در اردوگاههای شهر شبرغان گشایش مییابند. در این مرکزها کودکان به سرگرمیهای کودکانه مانند ترانهخوانی و بازیهای محلی خواهند پرداخت.
روی همرفته، در حال حاضر جنگ نشان خود را بر بدن محمدقسیم حک کرده و ذهن این پسر نوجوان را نیز درگیر کابوسهای شبانه ساخته است. این پسر نوجوان و زخمخورده از جنگ در کنار تداوی شانهاش به رواندرمانی نیز نیاز دارد.