کارهای شاقه و آیندۀ مبهم هزاران کودک کارگر در بدخشان
شمار زیادی از کودکانی که در بدخشان مصروف کارهای شاقه هستند به دلیل فقر اقتصادی و فشار خانوادهها، ناگزیرند که آسیبهای جسمی و روانی را به جان بخرند و از ادامۀ آموزش محروم بمانند. کودکانی که بین هفت تا پانزده سال سن دارند به جای کسب آموزش و سپری کردن دورۀ کودکی در دنیای کودکانه با تسلیم شدن به کارهای شاقه نزد مردان بزرگسال زانو میزنند تا پول آب و نان خانواده را تأمین کنند.
تواب، کودک 10 سالهیی است که ناگزیریهای روزگار پای او را به دکان آهنگری کشانده و دنیای لذتبخش کودکانهاش را با کوبیدن چکش بر پارچههای آهنین به جهانِ پرمحنت بزرگسالان تبدیل کرده است. او میگوید که چارهیی جز این کار ندارد.
در کنار آهنگری، کودکان بیشمار دیگری نیز در داشهای خشتپزی و مستری خانهها مصروف کار هستند؛ این کودکان با دست کشیدن از ادامۀ آموزش و رفتن به مکتب، به دستمزد اندک و ناچیز روزانه دلخوش کردهاند. هر چند از آیندۀ تاریک و نا روشنی که در پیش دارند چیزی نمیدانند، اما میگویند که رنج نبود نان را با تن دادن به این کارهای شاقه جبران میکند.
جمیل، کودک کارگر در یکی از داشهای خشتپزی بدخشان است. او با صدای خستهیی که رویدادهای تلخ زندهگی را حکایت میکند، میگوید که آرزوهایش در صنف پنجم لگدمال فقر و بیچارهگی شد و دو سال است که به مکتب پشت کرده است. این کودک میافزاید : «تا صنف پنج مکتب خواندم اما پس از آن در همین داشهای خشتپزی آمدیم به دلیل مجبوری مکتب را رها کردیم، پیسۀ قلم و کتابچه را نداشتیم.»
کودکان کارگر، در داشهای خشتپزی از عدم مصونیت کاری و نا منظم بودن درآمد روزانه شاکیاند. عبدالله، کودک چهارده سالهیی که بر اثر فشار خانواده و رنج روزگار در یکی از داشهای خشتپزی مصروف کار است، میگوید که درآمد روزانهاش به 300 افغانی میرسد و یگان روز هیچ درآمدی ندارند.
این در حالی است که بر اساس مادۀ 49 قانون اساسی کشور، تحمیل کار اجباری بالای کودکان ممنوع است و همچنان بر بنیاد فقرۀ 4 مادۀ 13 قانون کار، از توظیف جوانان زیر سن 18 در کارهای مضر صحت که عدم رشد فزیکی و یا معلولیت را در پی داشته باشد، منع شده است. از سوییهم، بر بنیاد فقرۀ اول مادۀ 32 کنوانسیون حقوق کودک، حکومتها این حق را به رسمیت میشناسند که کودک استثمار اقتصادی نمیشود و به کاری که برای سلامتی جسم یا جان و یا تربیت و تکامل او زیانبخش است گماریده نشود. افغانستان در سال 1373 به این کنوانسیون پوسته است و بر اساس تعهداتی که نسبت به اسناد بینالمللی به ویژه کنوانسیون حقوق کودک دارد، مؤظف است که از حقوق کودکان حمایت و زمینههای بهتری را برای آنان فراهم کند.
شماری زیادی از کودکان کارگر در بدخشان مکتب را ترک کرده و با اندکترین مزد در مستریخانههای شهر فیضآباد مصروف کار هستند، اما شمار دیگری از کودکان همزمان با کار در مستریخانهها به فراگیری آموزش ادامه میدهند. معراج و احمد فواد، دو تن از کودکان کارگر که به ترتیب بین 10 تا 15 سال سن دارند میگویند که از روی ناگزیریهای روزگار و تنگنای زندهگی با کار در مستری خانهها به جنگ روزگار میروند.
ریاست کار و امور اجتماعی ولایت بدخشان اما تا هنوز آمار دقیقی از کودکان کارگر را در اختیار ندارد. مسوولان این ریاست بیشتر به سرویهای عمومی در سطح کشور اشاره میکنند که در آن آمار دقیق کودکان کارگر در ولایات مشخص نشده است. شفیقالله ایوبی، رییس کار و امور اجتماعی بدخشان میگوید که شماری از خانوادهها کودکانشان را به اجبار به انجام کارهای شاقه وادار میکنند. به گفتۀ او، ریاست کار و امور اجتماعی به جز نظارت از جریان کار شاقۀ کودکان تا هنوز کدام برنامۀ ویژهیی را به منظور جلوگیری از کار شاقۀ کودکان انجام نداده است.
رییس کار و امور اجتماعی ولایت بدخشان میافزاید: «خانوادههای را ما سراغ داریم که خودشان در خانه بزرگان در خانه نشسته و کودکان خود را به کارهای شاقه مانند خشت پزی، هوتلداری و موترشویی گماشتهاند.»
با این حال، مسوولان کمیسیون مستقل حقوق بشر نسبت به افزایش کارهای شاقه و نبود یک سیستم حمایتی از کودکان در این ولایت نگراناند. عارفه نوید، رییس دفتر ولایتی کمیسیون مستقل حقوق بشر در بدخشان میگوید که هماکنون 1 هزار کودک در بدخشان مصروف کارهای شاقه هستند. به سخن او، انجام کارهای شاقه بالای کودکان، سبب شده است تا کودکان کارگر از نعمت سواد و حق آموزش محروم شوند.
از سویی هم، مسوولان ریاست معارف ولایت بدخشان با آنکه آمار مشخصی از کودکان و دانشآموزانی که در پی انجام کارهای شاقه از مکتب بازماندهاند، ارایه نمیکنند اما میگویند که سالانه حدود 30درصد از دانشآموزان مکتبهای بدخشان غیرحاضر میباشند. عبدالسمیع ابدیار، رییس معارف بدخشان میگوید که همهساله 30درصد از غیرحاضری دانشآموزان نشان میدهد که این شمار مصروف کارهای شاقهاند.
با آنکه طبق محتوای قانون اساسی کشور، قانون کار و کنوانسیون حقوق کودک علاوه بر اینکه انجام کار شاقه بالای کودکان ممنوع میباشد، حکومت موظف است که از حقوق کودکان حمایت کند و در فراهمآوری زمینهها و تسهیلات لازم برای آنان کوتاهی نکند. عدم مشخص شدن زمینههای جرمی انجام کار شاقه بالای کودکان در قوانین کشور و عدم پیشبینی مجازات به عاملان آن سبب میشود که نهادهای عدلی و قضایی نتوانند با این عمل برخورد قانونی کنند.
بیشتر کودکان کارگر در بدخشان ساعتها در داشهای خشتپزی، کورههای آهنگری و مستری خانهها مصروفاند و این امر سبب میشود که آنان از نعمت آموزش و پروش محروم بمانند.