بسیچ

بسیج جوانان علیه طالبان؛ شعلۀ جنگ با گلوله خاموش نمی‌شود

neshananews

26 June 2021

حکومت برای سرکوب طالبان و جلوگیری از سقوط ولسوالی‌ها به بسیج توده‌های مردم علیه این گروه روی آورده است. مقام‌های ارشد نهادهای امنیتی از هر طریقی می‌کوشند افراد بیشتری را برای نبرد با گروه طالبان آماده سازند. بسم‌الله محمدی، از چهره‌های جهادی پیشین به تازه‌گی سرپرست وزارت دفاع ملی گماشته شده است. آقای محمدی تلاش دارد با استفاده از نفوذ خود بر فرماندهان پیشین جهادی، این قشر جنگ‌جو را دوباره علیه طالبان بسیج سازد.

وزارت امور داخله روند توزیع سلاح و جنگ‌افزار را برای جوانان داوطلب در شمال کشور آغاز کرده است. ظاهراً حکومت می‌خواهد هرچه زودتر جلو سقوط ولسوالی‌ها را بگیرد. سرقوماندان اعلای نیروهای مسلح می‌داند که سقوط ولسوالی‌ها به سقوط ولایت‌ها منجر خواهد شد. برای همین است که تقلای حکومت برای بسیج مردم علیه طالبان شدت گرفته است.

در اصل بسیج توده‌های مردم علیه یک گروه شورشی سال‌ها وقت نیاز دارد، اما حکومت می‌خواهد این روند را در چند روز انگشت‌شماری عملی کند. وحید عمر، مشاور ارشد رییس‌جمهور در امور روابط عامه و استراتژیک با اطمینان کامل می‌گوید که تا دو هفتۀ دیگری وضعیت جنگ به گونۀ کامل تغییر خواهد کرد.

این سخنان مشاور ارشد رییس‌جمهور بر اساس تعهد و تلاش جهادیست‌ها ابراز می‌شود. عطامحمد نور، مارشال دوستم، محمد محقق و ده‌ها فرمانده پیشین جهادی بر اساس یک برنامۀ طرح‌ریزی شده به ارگ اطمینان داده‌اند که صدها نیرو را در اختیار وزارت دفاع و امور داخله قرار می‌دهند تا در برابر طالبان بجنگند.

این چهره‌های جهادی تا این دم به قول خود عمل کرده‌اند. صدها جوان را با لباس شخصی در اختیار دولت قرار داده‌اند. همین اکنون هستۀ بسیج مردمی را در ولایت‌های بادغیس، پروان، تخار، بلخ، کندز، جوزجان فاریاب و سرپل شکل گرفته است. این نیروهای مردمی ولسوالی‌های بنگی و خواجه‌غار تخار را عملاً از تصرف طالبان بیرون کرده‌اند. بدین معنا که بسیج جوانان علیه طالبان تا این جای کار سودمند واقع شده. جهادیست‌ها و حکومت به تطبیق برنامۀ خود موفق شده‌اند.

اما این امر روشن است که حکومت از شتاب غیر لازم برای سرکوب حمله‌های تهاجمی طالبان کار می‌گیرد. سرقوماندان اعلای نیروهای مسلح کشور قصد دارد شعلۀ جنگ را با گلوله خاموش سازد؛ کاری که در گذشته سودمند واقع نشده و در شرایط کنونی نیز مقدور نیست. نیروهای دولتی و جنگ‌جویان گروه طالبان سال‌ها با هم جنگیدند و سرانجام هر دو طرف اعتراف کردند که هیچ طرفی با زور سلاح پیروز نمی‌شود.

با توجه به این اعتراف، بسیج جوانان علیه طالبان منطقی به نظر نمی‌رسد. این اقدام در کوتاه‌مدت می‌تواند جلو پیش‌روی‌های طالبان را بگیرد، اما در درازمدت کارساز نیست؛ زیرا طالبان با راه‌های ویژه‌یی از روستاها سربازگیری می‌کنند. این نکته نباید فراموش شود که بسیج جوانان به هر اندازه‌یی که صفوف نیروهای امنیتی را بازو دهد، به همان پیمانه می‌تواند صفوف طالبان را نیز تقویت کند.

از سوی دیگری، حکومت هیچ گاهی قصد نداشته که همۀ خاک افغانستان را از وجود طالبان پاک‌سازی کند. در حال حاضر طرف‌داران نظام جمهوری و همۀ سیاست‌گران کشور طالبان را یک واقعیت عینی افغانستان می‌پندارند. حامد کرزی، رییس‌جمهور پیشین، محمداشرف غنی، سرقوماندان اعلای نیروهای مسلح کشور، عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحۀ ملی و بیشتر سیاسیون کشور بارها این موضوع را به زبان آورده‌اند. به این معنا که قصد نابودی طالبان اصلاً مطرح نیست. دولت‌مردان تنها برای بقای خود در اریکۀ قدرت از توده‌ها استفادۀ مقطعی می‌کنند. از همین‌رو، بسیج جوانان علیه طالبان منطقی نیست.

آن سوی ماجرا، رهبران طالبان پس از امضای موافقت‌نامۀ صلح با جانب امریکا به سربازان‌شان روحیه داده‌اند که خون‌ریزی آنان در شهرها و روستاها سبب شده که یکی از ابرقدرت‌های جهان را به زانو درآورند. در حالی که اصل ماجرا چنین نیست. امریکا برای منافع خود وارد افغانستان شد و نظر به اقتضای زمان این سرزمین را ترک می‌کند. جنگ‌جویان طالبان این مسأله را درک نمی‌توانند. همین است که با روحیۀ بیشتری وارد میدان نبرد می‌شوند و به قصد فتح افغانستان می‌جنگند.

رهبران طالبان به خوبی درک کرده‌اند که سربازان این گروه از جنگ خسته‌اند و صلح می‌خواهند. آتش‌بس روزهای عید در سال 1397 خورشیدی این ادعا را ثابت ساخت. نیروهای امنیتی نیز همین طور. رهبران طالبان درک می‌کنند که آنان از طریق جنگ قدرت سیاسی کشور را گرفته نمی‌توانند. برای همین است که مذاکره با امریکا و سپس گفت‌وگو با دولت افغانستان را آغاز کردند. بنابراین، حمله‌های تهاجمی این گروه بر ولسوالی‌ها یک موج موقت است که به زودی سرد خواهد شد.

بسیج جوانان علیه طالبان اما تبعات مخربی در پی دارد. درست است که این بسیج در کوتاه‌مدت جلو سقوط ولسوالی‌ها به دست طالبان را می‌گیرد، اما در درازمدت این توده‌ها از کنترل دولت نیز بیرون می‌شوند. با توجۀ به توصیه‌های روانشناسی، افراد پس از برداشتن سلاح بر شانه به شدت خطرآفرین می‌شوند. این حالت را مردم افغانستان قبلاً تجربه کرده‌اند. جنگ‌های داخلی مصداق آن است. مردم در دهۀ شصت و هفتاد علیه نظامیان شوری سابق بسیج شدند و سلاح بر شانه کردند. سال‌ها زمان دربر گرفت تا این سلاح به دوشان دوباره وارد جامعه شوند و سلاح را زمین بگذارند. نیاز نیست این وضعیت بار دیگری در کشور تکرار شود.

بنابراین، راه حل بیرون رفت از بُن‌بست کنونی وارد کردن فشار بیرونی بر طالبان است. دولت باید در سیاست خود تغییرات جدی به میان آورد. طالبان را به گونۀ غیرمستقیم به صلح وادار کند. دولت تا این دم نتوانسته جامعۀ جهانی را قناعت دهد که جنگ طالبان نادرست و جنگ دولت علیه طالبان مشروعیت دارد. در وسط همین هفتۀ نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد برگزار شد. محمدحنیف اتمر، وزیر امور خارجۀ کشور به نماینده‌گی از افغانستان در این نشست شرکت کرده بود. از اعلامیۀ این شورا هویدا است که اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد طالبان و دولت افغانستان را به گونۀ مساویانه در ادامۀ جنگ مقصر می‌دانند. این سازمان از دولت افغانستان و گروه طالبان خواسته که خشونت‌ها را متوقف کنند و به گفت‌وگوهای صلح روی آورند. دولت اگر جامعۀ جهانی را قناعت می‌داد که جنگ دولت علیه طالبان مشروعیت دارد و جنگ طالبان در کشور خشونت شمرده می‌شود، شورای امنیت سازمان ملل متحد و کشورهای دخیل در روند صلح افغانستان حالا اعلامیۀ متفاوتی صادر می‌کردند.

بنابراین، حکومت در قدم نخست باید بپذیرد که شعلۀ جنگ در افغانستان با گلوله خاموش نمی‌شود و در قدم بعدی باید کشورهای همسایه، منطقه و جامعۀ جهانی را علیه طالبان و حامیان بیرونی این گروه بسیج سازد؛ کاری که دولت تا این دم در اجرای آن موفق نبوده است. رهبران سیاسی کشور هنوزهم فرصت دارند ذهنیت جامعۀ جهانی و شرکای دولت افغانستان را تغییر دهند و فشارهای سیاسی را بالای طالبان بیشتر کنند. مطمیناً طالبان به صلح وادار خواهند شد.