صلح افغانستان

تضاد منافع، مانع اجماع منطقه‌یی در حمایت از صلح افغانستان

امضای موافقت‌نامۀ صلح میان امریکا و گروه طالبان نشان داد که اجماع جهانی در حمایت از روند صلح افغانستان مرثر واقع شده است و در صورت شکل‌گیری اجماع منطقه‌یی عقبه‌های حمایتی از صلح در این کشور نیرومند شده و زمینه‌های نهادینه شدن صلح دایمی در افغانستان فراهم خواهد شد.

به تبع شکل‌گیری اجماع جهانی در حمایت از صلح افغانستان بود که رهبران گروه طالبان به عنوان طرف‌های اصلی نزاع خونین افغانستان حاضر به گفت‌وگو شدند، چارچوب خواست‌ها و مطالبات گروه طالبان مشخص شد، موافقت‌نامۀ صلح میان تحریک اسلامی طالبان و امریکا امضا شد و برای تسریع این روند در سطح جهانی دیدگاه واحد شکل گرفت.

امیدها بر این بود که با امضای موافقت‌نامۀ صلح میان امریکا و گروه طالبان و عملی‌سازی مواد این موافقت‌نامه، خشونت‌ها در افغانستان کاهش یابد و روند مذاکرات صلح میان افغانان آغاز شود، اما عدم توفیق حکومت افغانستان در به وجود آوردن اجماع منطقه‌یی برای تسریع این روند، سبب شده است که با وجود عالمی از خودگذری‌های حکومت افغانستان، گروه طالبان هنوزهم به گفت‌وگوهای صلح میان افغانان حاضر نشوند.

هر چند کشورهای همسایۀ افغانستان و کشورهای منطقه به ظاهر از روند صلح افغانستان حمایت کرده‌اند، اما تضاد منافع این کشورها سبب شده است تا یک اجماع منطقه‌یی در حمایت از روند صلح افغانستان به میان نیاید. از یک‌طرف، میزان بی‌اعتمادی حکومت افغانستان به صداقت شماری از کشورهای همسایه و منطقه و متهم ساختن شماری از این کشورها به دخالت در روند صلح و از سوی دیگر تضاد منافع کشورهای منطقه در افغانستان امکان شکل‌گیری اجماع منطقه‌یی را با مشکل روبه‌رو ساخته است.

رقابت‌های اقتصادی، نظامی سیاسی و تضادهای ایدیولوژیکی  کشورهای روسیه، چین و ایران با امریکا در سطح کلان‌تر از عمده‌ترین موانع فرا راه شکل‌گیری اجماع منطقه‌یی در حمایت از روند صلح افغانستان به ‌شمار می‌روند و ادامۀ این وضعیت داستان جنگ و صلح افغانستان را طولانی‌تر و معمای جنگ را حل ناشدنی می‌سازد.

از سوی دیگر عدم توازن و تعادل در سیاست خارجی افغانستان سبب شده است که این کشور به میدان رقابت‌های انتقام‌جویانۀ کشورهای همسایۀ افغانستان بدل شود. حکومت افغانستان در نزدیک به دو دهۀ اخیر مورد حمایت امریکا بوده و از شرکای عمدۀ این کشور به شمار می‌رود و میدان‌دهی بیش‌تر به امریکایی‌ها و عدم رعایت توازن در برقراری این ارتباط در مقایسه با کشورهای مانند روسیه، چین و ایران سبب شده است تا این کشورها نسبت به حضور امریکا در افغانستان بی‌تفاوت نباشند.

همین‌گونه هند از جمله کشورهای رقیب پاکستان به شمار می‌رود و باز بودن آغوش گرم حکومت افغانستان برای این کشور منجر به عقده‌مندی پاکستان نسبت به این عمل‌کرد حکومت افغانستان شده است و تلاش می‌کند که از نفوذ هند در افغانستان جلوگیری کند. افزون بر خط مرزی دیورند، میدان‌دهی حکومت افغانستان به هند سبب شده است تا این کشور در روند صلح افغانستان صادقانه عمل نکند و با استفاده از نفوذی که بر گروه طالبان دارد، مسیر جنگ و صلح افغانستان را بر وفق مراد خود بچرخاند.

عربستان سعودی و ایران که بر گروه طالبان نفوذ دارند با توجه به اختلاف‌های عمیق سیاسی و مذهبی که میان این دو کشور وجود دارد، نمی‌توانند در امر تسریع روند صلح افغانستان دیدگاه واحد داشته باشند. ایران از جمله کشورهایی است که میزبان هیأت گروه طالبان بوده است و عربستان سعودی نیز در زمان پیروزی طالبان بر افغانستان حکومت این گروه را به رسمیت شناخته بود. اکنون اما گروه طالبان با مقام‌های ایرانی چندین بار گفت‌وگو کرده‌اند و با وجود درخواست مکرر عربستان سعودی و حکومت افغانستان مبنی بر ایجاد نشستی در این کشور، ترجیح داده‌اند که نشست‌های صلح را با میزبانی قطر از کشورهای رقیب عربستان سعودی به پیش ببرند.

کشورهای همسایۀ افغانستان و کشورهای منطقه به گونۀ مستقیم و یا غیرمستقیم با گروه طالبان در ارتباط اند؛ این ارتباط اما بر پایۀ منافع این کشورها استوار است و تا هنوز حکومت افغانستان نتوانسته است که بستری را برای به میان آوردن اجماع منطقه‌یی فراهم کند. در این شکی وجود ندارد که حکومت افغانستان به یک اجماع جهانی در حمایت از روند صلح دست یافته است، اما دست یافتن به اجماع منطقه‌یی  هنوزهم نیازمند تلاش‌های همه‌گانی از سوی جامعۀ جهانی و حکومت افغانستان است تا کشورهای منطقه و همسایۀ افغانستان برای تأمین صلح در این کشور به یک دیدگاه واحد برسند.

هر چند حکومت افغانستان جهت مثمر بودن نتایج گفت‌وگوهای صلح، تلاش‌هایی را برای اجماع جهانی و منطقه‌یی انجام داده است، اما این تلاش‌ها برای ایجاد اجماع منطقه‌یی بی‌نتیجه بوده است؛ زیرا به باور آگاهان امور سیاسی تا زمانی که حکومت افغانستان در سیاست خارجی خود تعادل و توازن را رعایت نکند، رقابت‌های جهانی و منطقه‌یی را مد نظر نداشته باشد و قناعت کشورهای منطقه را فراهم نکند، دست‌یابی به اجماع منطقه‌یی امکان پذیر نیست.

ادعاهایی وجود دارد که گروه طالبان زیر حمایت تسلیحاتی روسیه قرار دارد و بر بنیاد ادعای مقام‌های پیشین امریکایی که بر بنیاد گفته‌های مقام‌های حکومت افغانستان استوار است، از نزد جنگ‌جویان گروه طالبان در چندین نبرد مسلحانه، سلاح‌های روسی به دست آمده است. روزنامۀ واشنگتن پست اخیراً مقاله‌یی از جنرال نیکلسن، فرمانده پیشین نیروهای امریکایی و مأموریت حمایت قاطع ناتو در افغانستان منتشر کرده است که در آن از دخالت روسیه در افغانستان سخن گفته شده است.

این مقام پیشین امریکایی گفته است که روسیه برای ادامۀ جنگ در افغانستان به گروه طالبان اسلحه، تجهیزات و پول کمک کرده است  و برای منافع خودش به حمایت از گروه طالبان ادامه می‌دهد. موجودیت سلاح‌های ایرانی و روسی در اختیار جنگ‌جویان گروه طالبان از ادعاهایی بوده که همواره از سوی مقام‌های امریکایی و حکومت افغانستان بیان شده است.

با چنین وضعیتی، دست‌یابی به اجماع منطقه‌یی که بتواند در روند صلح افغانستان مؤثر واقع شود و به این جنگ طولانی پایان دهد، دشوار و ناممکن به نظر می‌رسد. اکنون بر حکومت افغانستان و گروه طالبان است که با توجه به پیچیده‌گی بازی‌های منطقه‌یی و تضاد منافع کشورهای منطقه در روند صلح افغانستان بسترهایی را جهت اعتمادسازی و اطمینان‌دهی ایجاد کنند و با آغاز گفت‌وگوهای صلح میان افغانان به کشورهای همسایه و منطقه اطمینان دهند که صلح در افغانستان، منافع آنان را با خطر روبه‌رو نخواهد ساخت.