images (6)

جغرافیایی سیاسی افغانستان؛ آسیب‌ها و فرصت‌ها

وارتان گریگوریان، افغانستان‌شناس و تاریخ‌نگار بریتانیایی، افغانستان را «شاهراه پیروزی» توصیف می‌کند؛ سرزمینی که از نظر موقعیت سیاسی نسبت به کشورهای دیگری از اهمیت والایی برخوردار است. این کشور با موقعیتی که در آسیای مرکزی اختیار کرده است، شرق و غرب را با هم وصل می‌سازد و به عنوان رابط بین مذهب‌ها، قدرت‌ها و فرهنگ‌های متفاوت عمل می‌کند. نظر به این مولفه‌ها است که موقعیت جیوپولیتیک افغانستان در بُعد خارجی دارای مزیت‌های بی‌شماری است. اما نگارنده باور دارد که در بُعد داخلی موقعیت جغرافیایی، سیاسی و فزیک کوهستانی این کشور دارای آسیب‌های بیشتری است و همچنان بخشی از بی‌ثباتی موجود در افغانستان به موقعیت کوهستانی این کشور بر می‌گردد.
افغانستان از بدو تولد به عنوان یک کشور حایل همیشه مورد توجه قدرت‌های بزرگ جهان بوده است. ابعاد و پهنای لشکرکشی قدرت‌های بزرگ برای رسیدن به منافع بزرگ سیاسی – نظامی در منطقه بیان‌گر اهمیت جیوپولیتیک افغانستان می‌باشد. دو بار تجاوز انگلیس‌ها، یک بار روس‌ها و آخرین مورد حضور امریکا و چهل کشور جهان در این کشور نشان می‌دهد که افغانستان شاهراه پیروزی و شکست است و آسیب‌ها و فرصت‌ها در این کشور تأثیر بزرگی روی معادله‌های منطقه‌یی و جهانی می‌گذارد. از این‌رو، هر باری که افغانستان به بحران رفته است، آسیا و حتا در ابعاد وسیع‌تری کل جهان متأثر شده و ناامنی از این منطقه به نقاط مختلف جهان گسترش یافته است. روی همین ملحوظ قدرت‌های بزرگ جهان افغانستان را تنها نمی‌گذارند. ناامنی در این کشور می‌تواند خواب آرام را از امریکایی‌ها، اروپایی‌ها و شهروندان کشورهای همسایه نیز برباید.
گرچه موقعیت حساس افغانستان چشم طمع بسیاری از قدرت‌های جهان را به این سرزمین دوخته است، اما دولت‌مردان افغانستان از این فرصت‌ها و ظرفیت‌ها به گونۀ باید و شاید استفادۀ بهینه نتوانسته‌اند. شاید یکی از مولفه‌های تأثیرگذار در این مورد رویکرد امنیتی نسبت به سیاست خارجی افغانستان بوده است. فرامز تمنا، استاد دانشگاه و پژوهش‌گر سیاست‌ خارجی باور دارد که حکومت حامد کرزی، رییس‌جمهور پیشین کشور سیاست‌ خارجی امنیت‌محور داشت. اکنون اما نیاز است که سیاست‌ خارجی افغانستان اقتصادمحور شود تا بتوانیم از مزایای موقعیت جغرافیایی این کشور در جذب سرمایه و رشد اقتصادی استفاده کنیم و گلیم فقر را از این سرزمین جمع کنیم. فرامرز تمنا همچنان باور دارد که سیاست خارجی محمداشرف غنی، رییس‌جمهور کنونی کشور هرچند تغییر رویکرد داده است و از امنیت‌محوری به اقتصادمحوری تغییر کرده، اما طرح‌های رییس‌جمهوری غنی تنها روی کاغذ باقی مانده و هیچ جنبۀ آن عملی نشده است.
در بُعد داخلی اما جغرافیای سیاسی افغانستان آسیب‌های بی‌شماری به شهروندان وارد کرده است. شاید یکی از عوامل شکننده‌گی و بی‌ثباتی دوام‌دار در افغانستان ریشه در فزیک کوهستانی این کشور دارد. تا حال هیچ دولتی به گونۀ کامل حاکمیتش را در جغرافیای افغانستان اعمال نکرده است. این مولفه باعث شده که رابطۀ دولت و ملت با بی‌اعتمادی آلوده شود و مردم تصور کنند که دولت تافته و جدا بافته از مردم است. ملیشه‌گرایی از پیامدهای دیگر تأثیر جغرافیایی بر سیاست افغانستان است. همواره دولت‌ها در افغانستان برای تصرف و حاکمیت در مناطق دوردست، دست به استخدام ملیشه‌ها زده‌اند که بعدها این ملیشه‌ها زمینه‌های ناامنی را فراهم ساخته‌اند.
خُلقیات مردم افغانستان نیز متأثر از جغرافیای سیاسی این کشور است. ابن‌خلدون، تاریخ‌پژوهی که نگاه جامعه‌شناسانه به محیطش داشت، در رابطه به تأثیر جغرافیا روی افراد می‌گوید که در جغرافیای کوهستانی افراد با خشونت‌ بیشتر، حس انارشیست، روحیۀ خودمختاری و نظم‌گریزی بزرگ می‌شوند. موقعیت کوهستانی افغانستان سبب شده که شهروندان این کشور مرکزگریز، نظم‌فرار و نگاه شورشی نسبت به دولت داشته باشند. بخشی از عامل تضاد دولت – ملت در افغانستان بر می‌گردد به جغرافیای سیاسی و زمین ‌دنباله‌دار این کشور که تعامل دولت و ملت را با مشکل مواجه ساخته است. مزید بر این، جغرافیای افغانستان از نگاه داخلی ایجاب می‌کند که یک دولت قوی آن را اداره کند، اما افغانستان همیشه با دولت‌های ضعیف و جامعۀ قوی و شورشی مواجه بوده؛ جوامعی که هیچ گاهی نخواستند یک دست قوی داشته باشند.