دختران خودکفا

دانش‌آموزان خودکفا  

neshananews

13 September 2020

نویسنده: سونیا آژمان  

فضا برای بانوان و استقلال مالی آنان در افغانستان تنگ است. در بیشتر موارد بانوانی که تصمیم می‌گیرند به خودکفایی اقتصادی برسند، باید با خانواده و بسته‌گان نزدیک‌شان مبارزه‌ ‌کنند. این مبارزه و یا حق‌طلبی آنان را در شرایط دشواری قرار می‌دهد. شماری از زنان به تصمیم‌های‌شان پایداری نشان می‌دهند و به عملی‌کردن رویاهای‌شان اقدام می‌کنند، اما برخی دیگری با شکست مواجه می‌شوند.

در جهان امروزی این معمول است که دانش‌جویان دختر و زنان خانه‌دار یا تجارت‌پیشه در سنین متفاوتی به کارهای اقتصادی روی می‌آورند، اما به ندرت دیده می‌شود که دانش‌آموزان دختر دست به فعالیت‌های اقتصادی بزنند. حنیفه رحیمی و ساحره میرزایی، دو دانش‌آموز دختر هستند که همراه با خانواده‌های‌شان از غزنی به کابل آمده‌اند.

این دو دختر نوجوان برای استقلال مالی کافه زده‌اند. در حال حاضر هر دوی آنان دنبال فرصتی هستند تا بتوانند به خود و خانواد‌ه‌های‌شان از این طریق کمک مالی کنند. به گفتۀ بانو رحیمی: «وقتی ما دو نفر تصمیم گرفتیم که در منطقۀ دشت برچی کافه‌یی به نام (کافۀ ماه) بسازیم، هدف ما رسیدن به استقلال مالی بود، اما با مخالفت‌ بسته‌گان نزدیک و دور ما روبه‌رو شدیم.»

با همۀ دشواری‌ها، این دو دختر نوجوان با حمایت مالی کاکای‌شان مصارف این کافه را پرداخته‌اند. آنان هر ماه حدود بیست ‌هزار افغانی از درآمد این کافه را به صاحب کافه می‌پردازند. افرادی که به این چای‌خانۀ کوچک می‌آیند، می‌گویند که «کافۀ ماه» فضای آرام و امن دارد. آنان دوستان‌شان را برای صرف چای به این کافه دعوت می‌کنند و گاهی هم به تنهایی در گوشه‌یی می‌نشینند و کتاب‌های کافه را مطالعه می‌کنند.

مشتریان از برخورد کارمندان این‌ چای‌خانۀ کوچک راضی هستند. بانو میرزایی در مورد کارمندانش جزییات ارایه می‌کند: «در این‌ جا ما سه دختر هستیم، یکی چای و غذا آماده می‌کند، دیگری سفارش مشتریان را می‌گیرد و یکی هم حساب‌دار هستیم.»

در قسمت درب ورودی پسری جوانی نشسته است. نامش محمد تقی نوری است. او یگانه پسری است که به حنیفه و همکارانش در این‌جا کمک می‌کند تا نیازمندی‌های مشتریان را از بیرون کافه، مهیا کنند. نوری از بودنش در کافه خوش‌حال است. او می‌گوید: «از وقتی به این تیم پیوستم، همیشه تلاش کرده‌ام تا مراقب برخورد مشتریان مرد باشم و همچنان برگۀ انترنیتی این کافه  را مدیریت می‌کنم.»

حنیفه و ساحره با وجود مسوولیت‌های کاری‌شان از فرصت‌های اندک برای آموختن استفاده می‌کنند تا بتوانند در سال آینده به یکی از رشته‌های دلخواه‌شان در دانشگاه راه یابند. از همین‌رو، برای کافه یک سالون نسبتاً بزرگی را انتخاب کرده‌اند و در گوشۀ این کافه یک قفسۀ مملو از کتاب دارند. بانو رحیمی وضاحت می‌دهد: «این‌جا چون فضای کافه بزرگ است دانشگاه‌های خصوصی سیمنارهای دانش‌جویی را این‌جا برگزار می‌کنند، همین‌ طور سمینارهای علمی، هنری و فرهنگی از سوی نهادهای دیگر نیز در این کافه برگزار می‌شود.» جدا از ارزش معنوی، برگزاری سیمنارها به دلیل ازدحام مراجعه‌کننده‌گان سود مالی نیز به این دختران در پی دارد؛ بیشتر مسوولان سمینارها اغلب با سفارش غذاهای زودپز «فست‌فود» به برنامه‌های‌شان خاتمه می‌بخشند.

در کنار این همه، مشتریان دیگری نیز هستند که سال‌گرد ازدواج و تولدشان را این‌جا جشن می‌گیرند. با این‌همه رضایت از فعالیت‌شان بازهم بانو میرزایی از نهادها و موسسه‌های رشد بانوان تقاضای همکاری دارد. خانم میرزایی می‌گوید: «وقتی جوانان اقدام به خودکفایی کردند، این ‌نهادها باید دست‌گیری شان کند، چون مانند ما به تنهایی نمی‌توانند به پیش بروند.» ترس مالکان این کافه، از ورشکست شدن‌شان است. ترس این ‌که نتوانند دخل را از خرج اضافه‌تر کنند. در این روزهایی که در هر کنج و کنار پایتخت مردمان زیادی کافه زده‌اند، رقابت‌ها همچنان ادامه دارد و هر کسی برای بهبودی شرایط کافه‌داری معضل‌های گوناگونی دارند.

از سوی دیگر، مشتریان بیشتر به طراحی داخل کافه و مینویی که به سفارش مشتری آماده می‌شود، ارزش می‌دهند. سوگند، دختری ا‌ست که بیشتر به کافه‌های کارتۀ ‌چهار کابل سر می‌زند. او در مورد معیار‌های یک کافۀ خوب می‌گوید: «من اغلب به کافه‌های می‌روم که کارمندانش مهربان و برخورد محترمانه داشته باشند و قهوۀ خوب آماده کنند.» نظر مشتریان دیگر نیز همین است. جوانانی که تک‌نفره و یا با دوستان‌شان برای ساعتی دورهمی می‌روند، تنها درخواست‌شان امنیت و برخورد افرادی است که مسوول گرفتن سفارش هستند. در این‌ کافه نیز همۀ مشتریان حس راحتی دارند و اما تقی نوری تلاش دارد تا این مکان را وسعت بخشد. او می‌گوید: «من دنبال فرصت‌هایی هستم که همکاران بیشتری استخدام کنیم و خدمات رسانیدن غذا تا درب خانه را در منطقۀ دشت برچی و قسمت‌های دیگر پایتخت راه بیندازیم.»

بانو حنیفه نیز از این پشت‌کار و تصمیم آقای نوری خرسند است و چشم به‌راه حمایت حامیان زنان است. او در پایان روز به همۀ بانوان کشور، توانایی ایستاده‌گی می‌خواهد و آرزو می‌کند روزی از «کافۀ ماه» به ماه واقعی برسد و لبخند می‌زند که باور کنیم این برایش بعید نیست.