کوهای افغانستان

موقعیت جغرافیایی و توسعه در افغانستان

neshananews

10 November 2020

نویسنده: ابومسلم خراسانی

ژیوپولوتیک و موقعیت جغرافیایی از مولفه‌های اساسی دولت‌داری، امنیت و توسعه‌یافته‌گی در یک کشور شمرده می‌شود. هردودت، نخستین تاریخ‌نویس یونانی که شهرت جهانی دارد می‌نویسد که رویکرد سیاست دولت‌ها به جغرافیای یک سرزمین بسته‌گی دارد و برعکس موقعیت جغرافیایی بر سیاست دولت‌ها تأثیر بسا بزرگی دارد. با این بیان، افغانستان به عنوان یک کشور کوهستانی با کوه‌های دشوارگذر و وادی‌های پوشیده از برف و سرد چه رابطه‌یی با مفهوم توسعه‌یافته‌گی دارد؟ آیا موقعیت کوهستانی افغانستان یکی از علت‌های توسعه‌نیافته‌گی و خشونت نیست؟

رنگین دادفر اسپنتا، وزیر خارجۀ پیشین کشور در روایت‌هایش از سیاست افغانستان به نقل از جوبایدن، رییس‌جمهور کنونی ایالات متحدۀ امریکا می‌نویسد که او در سفرش به افغانستان گفته است: «افغانستان کشور قبیله‌یی با مردمان جنگ‌افروزی است که زمستان‌ها به کوهستان پناه می‌برند و تابستان‌ها تفنگ به دوش گرفته و به جنگ همدیگر می‌آیند.» این نقل قول از بایدن وضعیت واقعی جنگ، ادامۀ خشونت و توسعه در افغانستان را نشان می‌دهد و آشکار می‌سازد که جغرافیای کوهستانی رابطۀ هم‌افزایی با خشونت و توسعه‌نیافته‌گی دارد و رسیدن به توسعه از چنین وادی‌های کوهستانی بسیار دشوار است.

توسعه‌یافته‌گی دو بُعد اساسی دارد که در روند توسعه‌ همانند دو پال همدیگر را تقویت می‌کنند. بخش نخست که خیلی مهم است و پژوهش‌گران حوزۀ توسعه به آن بخش نرم‌افزاری توسعه می‌گویند، مدرنیته است. رسیدن به مدرنیته از اولویت‌های توسعه‌یافته‌گی شمرده می‌شود و بخش دوم آن مدرنیزاسیون یا بخش سخت‌افزاری توسعه می‌باشد که در قدم دوم حایز ارزش و اهمیت است. در اولویت‌بندی این دو مولفۀ اساسی توسعه، بخش مدرنیته اولویت بیشتری دارد. یعنی ممکن است که جاده و فابریکه و تأسیسات داشته باشیم، اما داشتن این همه به معنای رسیدن به توسعه‌یافته‌گی نیست.

جغرافیای سیاسی افغانستان که در نتیجۀ مرزبندی دو ابر قدرت؛ کمپنی هند شرقی و روسیه تزاری به عنوان منطقۀ «حایل» خط‌کشی شده با هر دو بُعد توسعه‌یافته‌گی سازگار نیست. در بخش مدرنیته که فرهنگ و عادت و اجتماع اهمیت دارد، موقعیت کوهستانی، راه‌های دشوارگذر و زنده‌گی ایل‌نشینی مانع بروز خلقیات شهری، تساهل و مدارا و زنده‌گی منفعت‌طلبانه شده است. تعامل و اشاعۀ فرهنگی در میان باشنده‌گان مناطق افغانستان صورت نگرفته و از این نگاه یک قندهاری با فرهنگ هراتی و یک شمالی بنابر نبود مراوده و تعامل‌های میان‎‌فرهنگی با فرهنگ جنوب آشنایی کافی ندارد.

از سوی دیگر، در جغرافیای کوهستانی مردم با روحیۀ جنگ‎افروزی، خشونت‌گرایی، قهرمان‌پروری و ضد شهری تربیت می‌شوند. روستانشینانی که بارها در برابر دولت‌های شهری در افغانستان شمشیر از نیام برکشیده‌اند و کوشش‌های پیشرفت و توسعه را خفه کرده‌اند از چنین فرهنگی آب و نان خورده و در چنین وادی‌های پوشیده از برف زنده‌گی کرده‌اند. آنان از تعامل، توسعه، مدارا و پیشرفت چیزی نمی‌دانند. در نتیجۀ خلقیات و عادت‌های زنده‌گی کوه‌نشینی رابطۀ مستقیمی با توسعه‌نیافته‌گی و خشونت‌ورزی داشته و مانع توسعه‌یافته‌گی در افغانستان شده است.

بخش مدرنیزاسیون توسعه که بخش ساخت‌وساز و سخت‎افزاری توسعه را شامل می‌شود، بنابر نبود راه‌های مواصلاتی و موقعیت کوهستانی در افغانستان دشوار است. به عنوان نمونه، خط مواصلاتی لین برق از شمال به جنوب یا عبور و مرور برای انتقال مواد تعمیراتی در بدخشان و تخار بسیار دشوار است و هزینۀ انتقال آن خیلی سنگین خواهد بود. از سوی دیگر دولت‌ها مجبورند برای امنیت این راه‌های مواصلاتی از وادی کوه‌ها هزینۀ هنگفتی را متقبل شوند و ریسک راهزنی و افزایش دزدی‌ها را به جان بخرند.

با این بیان می‌توان نتیجه گرفت که جغرافیای افغانستان تأثیر مستقیمی در امر توسعه‌نیافته‌گی و خشونت‌های جاری در افغانستان دارد. خلقیات باشنده‌گان مناطقی که به شکل عموم متشکل از وادی‌های پوشیده از برف است با توسعه، شهرنشینی، مدارا و خشونت‌پرهیزی سازگار نیست. از همین جهت اگر دولت‌، روشن‌فکران و سیاست‌مداران افغانستان می‌خواهند که این کشور به توسعه برسد، باید کار و تغییر را از روستاها آغاز کنند و در امر تعامل فرهنگی میان فرهنگ‌های متفاوت تلاش ورزند.