فقر در افغانستان

چرا فقیریم؟

neshananews

08 November 2020

نویسنده: ابومسلم خراسانی

فقر به گونۀ بی‌پیشنه‌یی در افغانستان افزایش یافته است. تا پیش از آغاز جنگ‌های تنظیمی برای فراچنگ قدرت در کابل، اقتصاد روستایی- معیشتی زنده‌گی «بخورونمیر» برای شهروندان افغانستان مهیا بود و مردم کمتر احساس فقر می‌کردند، اما حالا در قرن 21 که جهان به سوی دولت‌های رفاهی و پسا مدرنیته در حرکت است، پدیدۀ فقر در افغانستان بیشتر گسترش یافته است. پرسش اساسی این است که آیا افغانستان کشور فقیر است و از سوی دیگر دلایل افزایش گراف فقر در افغانستان چیست؟ پاسخ این دو پرسش روزنۀ تازه‌یی را برای چیستی پدیدۀ فقر در افغانستان می‌گشاید.

افغانستان در بین کشورهای منطقه ظرفیت طبیعی و جغرافیایی برای پویایی اقتصاد و افزایش سرمایه را دارد. از نظر طبیعی این کشور دارای ذخیره‌های بزرگ نفت در مناطق شمالی، آهن در مناطق مرکزی، طلا در بدخشان و یورانیوم در هلمند است. موارد دیگری که خیلی مهم است، وجود منابع آب نسبتاً کافی در افغانستان است. ماده‌یی که با توجه به قلت آن در جهان از اهمیت ویژه‌یی در ادبیات بین‌المللی برخوردار است. با توجه با زراعت پیشه‌گی باشنده‌گان افغانستان، وجود دریاچه‌ها و آب‌های طبیعی یکی از روزنه‌های امید برای شکوفایی افغانستان دانسته می‌شود؛ با تأکید بر این که اگر سیاست‌مداران افغانستان بخواهند از آن استفاده کنند.

از سوی دیگر، موقعیت جغرافیایی افغانستان در جنوب آسیا می‌تواند یک ظرفیت بالقوه شمرده شود، اما سیاست خارجی دولت‌های پیشین در افغانستان همیشه امنیت‌محور بوده تا اقتصادمحور و استفادۀ اقتصادی از این ظرفیت برای بهبود وضع موجود در افغانستان بسیار کند بوده است. تنها رییس‌جمهور غنی طرح‌های اقتصادی در این خصوص دارد که در جریان دو دورۀ ریاست جمهوری‌اش این طرح‌ها جنبۀ عملی به خود نگرفت و به نظر می‌رسد که مجال اجرایی شدن این طرح‌ها نیز در این نزدیکی‌ها قابل تصور نیست. هرچند رییس‌جمهور غنی برای فقرزدایی طرح‌هایی دارد، اما این طرح‌ها هیچ گاهی عملی نشده و گراف فقر نیز در دوران حکومتش بر کشور، بالا رفته است.

با این ظرفیت‌های طبیعی و موقعیت جغرافیایی و سرازیر شدن میلیارد‌ها دالر در دو دهۀ گذشته، مردم افغانستان روز به روز فقیر و فقیرتر شده‌اند و نان و نوا از سفره‌های شهروندان این سرزمین رخت بسته است. این وضعیت چند عامل مهم و اساسی دارد که سیاست‌مداران افغانستان به آن توجه چندانی نکرده‌اند و از سوی دیگر خود آنان را می‌شود بانی این وضعیت آشفته توصیف کرد. در این نوشته، بیرون شدن پول از افغانستان، ماهیت کشورهای رانتی و جنگ به عنوان مولفه‌های فقرافزا بررسی می‌شوند. هرچند عوامل فقر در افغانستان از این سه مولفه فراتر می‌رود و بسا موارد دیگری را می‌شود در ذیل این عوامل نوشت، اما درشت‌ترین موارد همین سه مولفۀ اساسی هستند.

فرار پول از افغانستان

در دو دهۀ گذشته بخش بزرگی از پول‌های کمک شده به افغانستان از کشور بیرون شده است. در زمان حکومت رییس‌جمهور کرزی با وجود فساد گسترده در نهادهای دولتی و پول‌های کمک شده به افغانستان، سطح زنده‌گی مردم به مراتب بهتر از امروز بود. اما پس از سال 2014 میلادی فرار پول از افغانستان آغاز شد و اکنون به بلندترین سطح رسیده است. بنابر نبود امنیت‌ اجتماعی و افزایش کج‌رویی و انحراف‌های اجتماعی، هیچ تجار و صاحب سرمایه‌یی حاضر نیست در افغانستان سرمایه‌گذاری کند. حتا پسران و دختران رهبران افغانستان در خارج از کشور زنده‌گی می‌کنند. بهشت موعود آنان شهرهای دوبی و پاریس است، اما این رهبران بالای جهنمی زیر نام افغانستان، حکم می‌رانند.

از سوی دیگر بخش دیگری از پول‌های شهروندان این سرزمین برای تداوی به هند و پاکستان می‌رود. داکتر فرامز تمنا، نویسندۀ کتاب توسعۀ سیاسی در افغانستان می‌گوید که روزانه 700 نفر برای تداوی به هند می‌روند. پژوهش او نشان می‌دهد که هر بیماری به گونۀ اوسط سه هزار دالر مصروف می‌کنند. جمع این آمار در روز، ماه و سال سرسام‌آور می‌شود. جمع این آمار در روز دو میلیون و یک‌صد هزار دالر و به جمع سالانۀ آن نزدیک به یک میلیارد دالر می‌شود. با این پول می‌شود بهترین شفاخانه را در افغانستان ساخت تا جلو فرار سرمایه از کشور گرفته شود و این پول در داخل کشور گردش کند. این نمونۀ بارزی از فرار پول از افغانستان است. حالا این ‌که می‌شود صدها نمونۀ دیگری مبنی بر فرار پول از افغانستان نگاشت.

جنگ و ناامنی

ادامۀ جنگ، ناامنی‌ و گسترش خشونت‌های زمان‌بر از عوامل دیگر فقر در افغانستان است. پدیدۀ جنگ با فقر رابطۀ هم‌افزایی دارد. به هر پیمانه‌یی که یک کشور در آتش جنگ می‌سوزد، به همان اندازه فقر و گرسنه‌گی در آن شیوع پیدا می‌کند و شکاف‌های اجتماعی بیشتر می‌شوند. هرچند پدیدۀ اقتصاد جنگی قابل تأمل است، اما پول به دست آمده از اقتصاد جنگی بیشتر به دست فرماندهان بلندرتبۀ جنگی می‌افتد و برای عموم مردم تأثیر ویران‌گری دارد که منجر به وخیم شدند وضعیت سیاسی و امنیتی در داخل کشور می‌شود. از همین‌رو، پس از سال‌ 2007 میلادی که طالبان قوت گرفتند و جنگ‌ها افزایش یافت، نان از سفرۀ مردم رخت بست و میزان فقر پس از سال 2014 میلادی به گونۀ بی‌پیشینه‌یی بلند رفت. اکنون آمارها نشان می‌دهند که بیش از 54 درصد شهروندان افغانستان در فقر مطلق به سر می‌برند.

از سوی دیگر جنگ در سطح روابط بین‌الملل نیز افغانستان را متأثر ساخته است. همان‌ طوری که در بالا اشاره شد، جنگ همیشه منجر به سیاست‌های امنیت‌محور دولت‌ها در سطح منطقه شده و زمینۀ سیاست‌های اقتصادمحور را از افغانستان گرفته است. آنانی که طرح سیاست‌های اقتصادمحور را برای افغانستان داشتند، برای‌شان فرصت داده نشده است تا این طرح‌ها را به منصۀ اجرا بگذارند. نمونۀ خود این روند، سیاست‌های رییس‌جمهور غنی است که همه‌اش به عنوان طرح روی میز باقی مانده و هیچ یکی از این طرح‌ها به مرحلۀ اجرا درنیامده است. بنابرین چرخۀ جنگ‌های زمان‌بر در افغانستان گراف فقر را بالا برده است.

 

اقتصاد رانتی و کمک‌های خارجی

کمک‌های خارجی برای کشورهای «شکننده» مفید است، اما وابسته‌گی بیش از حد به کمک‌های خارجی می‌تواند سبب افزایش فقر در این کشورها شود. به تعبیر لوتار بروک، نویسندۀ کتاب دولت‌های شکننده، شهروندان کشورهای شکننده در دام چرخه‌یی از خشونت و جنگ گیرمانده‌اند. دوکتور نعمت‌الله بیژن، استاد دانشگاه در آسترالیا در پژوهشی دربارۀ کمک کشورهای خارجی به این نتیجه رسیده است که کمک‌های خارجی به گونۀ باید و شاید برای گذار به حالت مطلوب در افغانستان مفید نبوده است. کمک‌های خارجی برای مدتی می‌تواند برای یک کشور راه حل باشد، اما به گونۀ درازمدت یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌هایی است که متوجه کشورهای در حال توسعه می‎شود و فقر را افزایش می‌دهد.

اقتصاد روستایی افغانستان متحول شده و از سوی دیگر افغانستان به اقتصاد مدرن نرسیده است. این حالت در درازمدت می‌تواند بحران بزرگ انسانی را به میان بیاورد و حتا خطر گرسنه‌گی را در افغانستان جدی کند. بنابرین اقتصاد رانتی مبتنی بر کمک‌های خارجی یکی از دلایل افزایش فقر در افغانستان است. از سوی دیگر این کمک‌ها با فساد آلوده شده‌اند و بخش بزرگی آن دوباره از افغانستان بیرون کشیده شده است. به گونۀ فشرده، این سه مولفه که شامل فرار پول از افغانستان، جنگ و ناامنی و اقتصاد رانتی و وابستگی به کشورهای بیرونی‌اند از عواملی‌اند که شهروندان افغانستان غنی، فقیر هستند. این مولفه‌ها رابطۀ هم‌افزایی دارند و شکاف‌های اجتماعی و فقر را در کشور گسترش داده‌اند.