زنان

زنان و تکرار روزهای سیاه عزلت‌نشینی

نسل نو افغانستان به ویژه زنان جامعه که در بیست سال گذشته با فراهم شدن بستر آموزشی و فعالیت‌های آزاد ناشی از حضور جامعۀ جهانی و شکل‌گیری نظام‌های دموکراتیک، مدنی و مردم‌سالار توانستند به آموزش‌های عالی دست یابند و در میدان‌های سیاست، فرهنگ و اجتماع اعلام حضور کنند، اکنون در پی حاکمیت طالبان بر بخش‌هایی از جغرافیای این کشور از بیم شلاق این گروه به انزوا رفته و عزلت‌نشینی پیشه کرده‌اند.

با آن ‌که زنان جامعۀ افغانستان وضع محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های دوران حاکمیت طالبان را به تجربه گرفته‌اند و درک درستی از تکرار این وضعیت دارند، اما نسلی که چند سال پیش و پس از حضور جامعۀ جهانی با سرنگونی رژیم طالبان به دنیا آمده و طی دو دهۀ اخیر با فضای دموکراتیک و باز خو گرفته‌ است، توان تحمل فضای بسته با خصلت استبدادی و ماهیت زن‌ستیزانه را ندارد.

این نسل که با آرزوهای بزرگ و امیدهای سترگ برای سهم‌گیری در توسعه و پیشرفت جامعه تا مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و بالاتر از آن آموزش دیده‌اند، اکنون در پی حاکمیت طالبان بر شمار زیادی از مناطق کشور نسبت به آیندۀ تاریک و ناروشن خود ناامید شده‌اند.

هم‌اکنون شمار زیادی از زنانی که در ولسوالی‌ها و مناطق روستایی به عنوان آموزگار، کارمند صحی و دیگر بخش‌های نهادهای حکومتی و غیرحکومتی مصروف عرضۀ خدمات بودند، در پی حاکمیت طالبان شغل‌های خود را از دست داده‌اند.

از یک‌سو آوازه‌هایی وجود دارد که دولت حقوق آموزگاران مناطق زیر حاکمیت طالبان را نمی‌پردازد و از سوی دیگری گروه طالبان به نهادهای غیرحکومتی دستور داده‌اند که فعالیت‌های‌شان را با کارمندان مرد آغاز کنند و از کار و فعالیت زنان در نهادهای خود منصرف شوند.

هر چند زنان و نهادهای غیرحکومتی به دلیل ترسی که از طالبان دارند، از اظهارنظر در این مورد خودداری می‌کنند، اما باشنده‌گان ولسوالی‌های زیر حاکمیت طالبان می‌گویند که این گروه بر زنان محدودیت‌های سنگینی وضع کرده است. یکی از باشنده‌گان ولسوالی بهارک به شرط افشا نشدن نامش می‌گوید که طالبان در این ولسوالی و همۀ ولسوالی‌های زیر تصرف‌شان به موسسه‌های ملی و بین‌المللی گفته‌اند که فعالیت‌های خود را بدون حضور زنان آغاز کنند.

شماری از زنان آموزگار در ولسوالی‌های زیر حاکمیت طالبان می‌گویند که آنان از بیم این‌ که در بیرون به جرم نداشتم محرم شرعی شلاق نخورند، از خانه بیرون نمی‌شوند. آنان می‌گویند، اگر مکتب‌ها نیز آغاز شود، آنان نمی‌توانند به فعالیت‌های آموزشی بپردازند؛ زیرا به گفتۀ آنان، بیرون شدن از خانه بهانه‌های زیادی را در اختیار طالبان برای مجازات آنان قرار می‌دهد.

باشنده‌گان مناطق زیر حاکمیت طالبان می‌گویند که فضا در مناطق زیر حاکمیت این گروه به شدت بسته و استبدادی است و مردم از بیم طالبان نمی‌توانند در مورد برخوردهای خشونت‌آمیز، قطع فعالیت نهادهای دولتی و غیردولتی، افزایش بی‌کاری، فقر روزافزون و بر هم خوردن روال عادی زنده‌گی اظهار نظر کنند.

در مناطق زیر حاکمیت طالبان همۀ فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی متوقف است، نهادهای اجرایی تعطیل‌اند و بسیاری از کسب و کارها نیز متوقف شده‌اند. به گفتۀ باشنده‌گان محل، گروه طالبان در همۀ مناطق زیر حاکمیت‌شان مسجد به مسجد در نمازهای پنج‌گانه به مردم می‌گویند که از ما انتظار اعمار سرک، ساختمان نهادها و تطبیق پروژه‌های انکشافی را نداشته باشید.

طالبان می‌افزایند که آنان آمده‌اند تا امنیت مردم را تأمین کنند و احکام الهی را بالای آنان جاری و ساری کنند؛ احکامی که طالبان از آن سخن می‌زنند، برخاسته از قرأت بنیادگرایانۀ این گروه از دین است.

وضع محدودیت‌های سنگین بر گشت‌وگذار، آموزش و کار زنان نفی کامل ارزش‌های مدنی، دموکراتیک، حقوق بشری، هژمونی قومی، خشونت‌خواهی و تمرکز این گروه برای رسیدن به قدرت از راه جنگ با بسیاری از قرأت‌های دینی جوامع اسلامی ناسازگار است.

گروه طالبان در مواجهه با ارزش‌های مدنی و دموکراتیک از درِ خشونت وارد شده‌اند، در حالی که شماری از کشورهای اسلامی مانند مالزی، اندونزی و دیگر کشورهای اسلامی تلاش دارند به جای برخورد خشونت‌آمیز و قهری با ارزش‌های مدرن از راه گفت‌وگو میان ارزش‌های دینی و مدرن آشتی برقرار کنند و بنای حکومت‌های دموکراتیک دینی را پی‌ریزی کنند.

اگر روایت‌ها و قرأت‌های دینی با ارزش‌های مدنی و مدرن مانند دموکراسی، آزادی، کثرت‌گرایی، حقوق بشری و سایر ارزش‌های مدنی دیگر وارد گفت‌وگو نشود، استفاده از ابزار خشونت برای مواجهه و مقابله با این ارزش‌ها، نزاع‌های سنگین و خشونت‌های خونینی را به دنبال خواهد داشت و یا منجر به انزوای اندیشۀ دینی از صحنه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خواهد شد.

با آن‌ که در جامعۀ اسلامی افغانستان مردم پایبند همۀ اصول و قواعد اسلامی‌اند و بی آن ‌که طالبان چیزی بگویند، مردم احکام دین را رعایت می‌کنند، اما این گروه طی اعلامیه‌هایی از مردم خواسته‌اند که برای ادای نمازهای پنج‌گانه به جماعت حاضر شوند، زنان بدون حجاب و محرم شرعی از خانه بیرون نشوند، مردان باید ریش بگذارند و مسایل دیگری از این دست را به گونۀ مطرح کرده و جدی گرفته‌اند که از دیدی طالبان انگار جامعۀ افغانستان تا هنوز مسلمان نبوده‌اند.

ادعای حقانیت طالبان برای درک درست این گروه از دین و باطل خواندن اندیشۀ دیگران به ویژه در زمینۀ حقوق زنان در صورت به کرسی نشستن مدعیات طالبان در مذاکرات صلح، فضای زنده‌گی را برای زنان تیره و تار خواهد ساخت.

برای زنانی که آموزگارند، پیام‌رسانان صحی‌ هستند و در دیگر نهادهای حکومتی و غیرحکومتی مصروف کارند نهایت دشوار خواهد بود که در درازای روز کاری مردان خانواده را به عنوان محرم شرعی با خود به دفتر و محل کار ببرند.

مشروط ساختن فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی زنان به داشتن محرم شرعی برای این است که زنان از چهار دیواری خانه بیرون نشوند. افزون بر آن، در ولسوالی‌های مرزی بدخشان که بخش بزرگی از زنان به فعالیت‌های کشاورزی و دام‌داری مصروف‌اند، در پی حاکمیت طالبان بر این ولسوالی‌ها ناگزیرند که در گرمای تابستان با پوشیدن چادری مواشی خود را به چراگاه ببرند و زمین‌های کشاورزی را خیشاوه کنند.

بخش بزرگی از جغرافیای مرزی بدخشان که بیشتر اسماعیلی مذهب هستند و در یک بستر فرهنگی و مذهبی باز بزرگ شده و خو گرفته‌اند با وضع قواعد سخت‌گیرانۀ طالبان روزهای سختی را سپری می‌کنند.

به هر انجام، در جامعۀ افغانستان طی بیست سال گذشته زنان و مردان زیادی به گونۀ مستقلانه در توسعۀ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نقش اساسی داشته‌اند و در پی فراهم شدن فرصت‌های کاری برای زنان، زنان زیادی به خود بسنده‌گی اقتصادی و رهایی از وابسته‌گی به مردان رسیده‌اند، اما با تصرف طالبان در شمار زیادی از ولسوالی‌ها و مناطق افغانستان عقربۀ ساعت برخلاف انتظار زنان چرخیده و آنان را اکنون در تنگنای زنده‌گی و انزوای نفس‌گیر اجتماعی قرار داده است.

تحلیل‌های بیشتر را این‌جا بخوانید.