دوراندیش دو

راز محمد دور اندیش، یکی از قربانیان رویداد خونین بهارک تخار کی بود؟

جنگ‌های خونین افغانستان در نزدیک به دو دهۀ اخیر جان بسیاری از باشنده‌گان این جغرافیا را گرفته و خانواده‌های زیادی را بر گلیم غم نشانده است. رویدادهای خونین این کشور در برهه‌های مختلف زمانی تکان‌دهنده بوده است. شهروندان زیادی از سوی مخالفان مسلح دولت سلاخی و یا سر بریده شده‌اند و در بسیاری از موارد به گونۀ گروهی تیرباران شده‌اند.

رویداد تلخ ولسوالی بهارک ولایت تخار، یکی از خونین‌ترین رویدادها در تاریخ کشور است که حدود دو هفته پیش نزدیک به 80 تن از نیروهای امنیتی در یک کمین و حملۀ تهاجمی طالبان کشته شدند. راز محمد دوراندیش، آمر امنیت فرماندهی پولیس ولایت تخار، یکی از قربانیان این رویداد است که سال‌های زیادی را در صفوف نیروهای امنیتی و دفاعی کشور سپری کرده و برای تأمین امنیت مردم در برابر طالبان جنگیده است. او با حضور همیشه‌گی در میدان‌های نبرد به یکی از دشمنان سرسخت گروه طالبان تبدیل شده بود.

آقای دوراندیش در سال 1386 خورشیدی پس از فراغت از صنف دوازدهم مکتب به صفوف نیروهای امنیتی پیوست و در نهادهای آموزشی نظامی مهارت‌های جنگی، تکتیک‌های رزمی و روش‌های جدید نظامی را فرا گرفت تا بتواند با مدیریت و رهبری درست برای تأمین امنیت و حاکمیت ملی مسوولیت ایمانی و اخلاقی خود را به جا بیاورد. او با توجه به کسب مهارت‌های نظامی، دستاوردهای بزرگی در میدان‌های نبرد علیه طالبان و شخصیت منحصر به فرد خود توانست که در مدت زمان اندک به سطوح مختلف مدیریتی نهادهای امنیتی دست یابد.

آقای دوراندیش، باشندۀ منطقۀ «سرای سنگ» ولایت تخار است؛ او در آغازین روزهای جوانی به صفوف نیروهای ارتش پیوست و در ولایت‌های بلخ، سمنگان و تخار برای تأمین امنیت مردم در برابر گروه طالبان سنگرداری کرد و در 13 سال گذشته میدان‌دار نبردهای خونین بوده است.

مقام‌های محلی و اعضای شورای ولایتی تخار می‌گویند که آقای دوراندیش در مسوولیت‌پذیری، شجاعت و شهامت بی‌نظیر بوده است. محمداعظم افضلی، عضو شورای ولایتی تخار می‌گوید که آقای دوراندیش با آن‌ که در سطوح مدیریتی نیروهای امنیتی قرار داشت و عهده‌دار آمریت امنیت فرماندهی پولیس ولایت تخار بود، همیشه در میدان‌های نبرد حضور داشت و نیروهای امنیتی را در برابر حمله‌های تهاجمی دشمنان صلح و ثبات مردم افغانستان، رهبری می‌کرد.

به گفتۀ او، در پی تعهد، صداقت، پایمردی و شجاعت او بود که ده‌ها حملۀ تهاجمی گروه طالبان به هدف تصرف ولایت تخار به ناکامی انجامید؛ زیرا به گفتۀ او، حضور همیشه‌گی آقای دوراندیش در میدان‌های نبرد به نیروهای امنیتی روحیۀ بیشتر می‌داد که منجر به پیروزهای روزافزون آنان می‌شد.

نزدیکان آقای دوراندیش می‌گویند که او برای تأمین صلح در افغانستان به میدان نبرد برآمد و پیوسته تلاش می‌کرد تا از هر طریق ممکن صلح در افغانستان تأمین شود. به سخن آنان، در پی افزایش حمله‌های تهاجمی گروه طالبان، دوراندیش به این باور رسیده بود که تنها راه وادار ساختن طالبان به پذیرش صلح، وارد کردن فشار نظامی است و نباید به این گروه اجازه داد تا میدان‌های جنگ را گرم و جغرافیای جنگی‌شان را توسعه دهند.

خانوادۀ آقای دوراندیش می‌گوید که او متعلق به یک خانوادۀ فقیر بود و در مدت زمان تصدی وظیفۀ خود به دلیل این ‌که دغدغۀ خدمت‌گزاری به وطن و مردم را داشت، ثروتی نیندوخت و زنده‌گی را در سطح عادی آن نگه‌داشت. اعضای خانوادۀ آقای دوراندیش می‌افزایند که حاصل ازدواج او پنج کودک می‌باشد؛ دو پسر و سه دختری که اکنون بدون حضور پدر زنده‌گی‌شان را با عالمی از درد، رنج، اندوه و ماتم سپری می‌کنند.

این در حالی است که عالمان دین در افغانستان و کشورهای اسلامی دیگر در نشست‌های متعددی جنگ روان در افغانستان را نامشروع خوانده‌اند و افزون بر آن، گروه طالبان بر بنیاد متن موافقت‌نامۀ صلح با ایالات متحدۀ امریکا متعهد بر کاهش خشونت‌ها و آغاز گفت‌وگوهای مستقیم صلح با دولت افغانستان شده است. اکنون اما برخلاف صدای عمومی عالمان دین جوامع اسلامی و برخلاف معاهدۀ صلح و تعهدات گروه طالبان بر قطع خشونت، دامنۀ ناامنی‌ها و خشونت را افزایش داده‌اند و روزانه ده‌ها تن از باشنده‌گان این جغرافیا را به خاک و خون می‌کشند.

رویداد خونین تخار، یکی از خونین‌ترین و در عین حال تکان‌دهنده‌ترین رویداد تاریخ نبردهای افغانستان است که در آن نزدیک به 80 تن از نیروهای مشترک امنیتی در کمین طالبان کشته شدند؛ رویدادی که اوج پیمان شکنی، عدم تعهد و صداقت گروه طالبان را نسبت به روند صلح به نمایش گذاشت.

در محفل‌ها و گردهمایی‌های سیاسی و اجتماعی باورها بر این است که ادامۀ خشونت‌ها و خون‌ریزی‌ها از سوی گروه طالبان روند صلح افغانستان را به چالش کشیده و تداوم این وضعیت جز تشدید بحران، خون‌ریزی و خشونت پیامد دیگری نخواهد داشت. گروه طالبان که با افزایش خشونت‌ها روزانه جان ده‌ها شهروند این سرزمین را می‌گیرند و زمینه را برای شکل‌گیری عقده‌ها و انتقام‌جویی‌ها بیشتر فراهم می‌کنند، پس از توافق صلح نیز نمی‌توانند پایه‌های صلح را در این کشور استوار نگه‌دارند.

آگاهان امور اجتماعی و سیاسی می‌گویند که هزاران بازماندۀ قربانیان نیروهای امنیتی در نبرد با طالبان که عزیزترین عزیزان زنده‌گی‌شان را از دست داده‌اند، خاموشی را در عدم اجرا و تطبیق عدالت نمی‌پذیرند و حس انتقام‌جویی آنان خطر جنگ‌های داخلی را پیش از هر زمان دیگر تشدید خواهد داد.

به تحلیل آنان، اگر گروه طالبان به صلح باور داشته باشند و به قطع جنگ متعهد باشند باید از همین اکنون روند دشمن‌تراشی‌ها و انباشت عقده‌های انتقام‌جویانه را در میان مردم متوقف کنند تا هر گونه توافق صلح آینده با خطر شکست روبه‌رو نشود.