نی نوشت

جلوه‌های روشن‌فکری در اندیشۀ دینی شاه عبدالله یمگی بدخشی

شاه عبدلله یمگی در سال 1291 خورشیدی در ولسوالی جرم بدخشان به دنیا آمد. آموزش‌های ابتدایی را تا صنف چهارم در زادگاهش به سر رساند و جهت آموزش بیشتر شامل مکتب غازی در کابل شد. با بسته شدن مکتب‌ها پس از حکومت شاه امان‌الله، آقای بدخشی با خانواده‌اش به بدخشان بازگشت و در سمت‌های مختلف دولتی وظیفه اجرا کرد.

نبوغ فکری او سبب شد که هاشم خان، صدر اعظم وقت او را دوباره به کابل دعوت کند و به عنوان مدیر تحریرات صدارت بگمارد. آقای یمگی در کابل تحصیلات ناتمامش را از سر گرفت. در کنار اجرای وظیفۀ رسمی، مکتب را در لیسۀ غازی و تحصیلات عالی را در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی به پایان رساند. با آن ‌که به مرض سل مبتلا بود، اما از آموزش، پژوهش و نگارش دست برنداشت. او بر زبان‌های فارسی، اردو، انگلیسی و عربی تسلط کامل داشت.

با آن ‌که آقای یمگی، عمر کوتاهی داشت اما در این مدت آثار ارزش‌مندی را در زمینه‌های تاریخ، سیاست و نواندیشی دینی از خود بر جای گذاشته است. بی‌توجهی نهادهای فرهنگی و دولتی در بیش از نیم قرن گذشته سبب شد که آثار آقای یمگی به چاپ نرسد. اخیراً بخش فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در قاهره یکی از کتاب‌های آقای بدخشی را زیر عنوان حقوق اساسی، اداری و بین‌المللی در اسلام به دست نشر سپرده است. دو اثری از شاه عبدالله یمگی زیر عنوان‌های «حقوق اساسی، اداری و بین‌المللی در اسلام» و «علما و فقه‌های افغانستان» با رویکرد تاریخی در حوزۀ فکر دینی وجود دارد، افزون بر آن آثاری چون ارمغان بدخشان، تاریخ یفتلی‌ها، قاموس زبان‌های آریایی افغانستان و چند پارچۀ شعر از او برجا مانده‌ است. از این میان تنها دو اثری که در بالا و در نخست از آن نام برده شد، می‌توانند در زمینۀ خوانش حوزۀ فکری و شکل‌گیری نخستین جوانه‌های روشن‌فکری دینی در اندیشۀ شاه عبدالله یمگی ما را یاری و مدد برساند.

از آن ‌جایی‌ که کار روشن‌فکری دینی را گام گذاشتن در مرز سنت و مدرنیته می‌باشد و روشن‌فکر دینی برای برگرفتن محاسن از سنت و زدودن معایب و نواقص آن و همچنان برگرفتن محاسن از مدرنیته و کنار گذاشتن معایب آن دست‌وپا می‌زند، به خوبی می‌توان حوزۀ کاری و چگونه‌گی فعالیت روشن‌فکران دینی را به درستی تشخیص داد.

با آن‌ که جغرافیای فرهنگی و زمانۀ زیست شاه عبدالله یمگی با توجه به حاکمیت «راست کیشی و جزم‌گرایی» و بسترهای بستۀ فرهنگی امکان شکل‌گیری و رویش نواندیشی را نمی‌داد و یا مجال اندیشیدن در این وادی برای اهل خردی که در آن زمان شمارشان اندک و انگشت‌شمار بود وجود نداشت، شاه عبدالله یمگی در یک چنین شرایطی بحث به روز کردن اندیشۀ دینی و پاسخ‌گویی اندیشۀ دینی به مقتضیات زمانه را پیشکش می‌کرد؛ چیزی که در حوزۀ فکری دینی جامعۀ امروزی ما یک تابو است.

نواندیشان دینی را باور بر این است که برای خوانش متن تحول‌های اندیشۀ دینی، تنها نگاه تحلیلی تاریخی محض با رویکردهای عملی معمولی حوزۀ علم تاریخ و تاریخ‌نگاری پوزیتویستی کافی نیست و باید برای درک درست و رسیدن به کنه اندیشۀ دینی در دوره‌های مختلف تاریخی از تاریخ‌نگاری و خوانش تاریخ انتقادی مکتب آنال مدد جست.

در تاریخ‌نگاری پوزیتویستی، روایت و رویداد و سند تاریخی به گونۀ سنتی آن مورد توجه قرار می‌گیرد که نمونۀ بارز آن همین تاریخ سیاسی است که بیشتر متمرکز به شاهان و فرماندهان و تحول‌های سیاسی متمرکز است، اما با مکتب آنال تاریخ‌نگاری از پیلۀ تاریک تاریخ سیاسی بیرون شد، شناخت فرد به مثابۀ آینه برای بازتاب تصویر زمانۀ او اهمیت یافت و مفهوم سند تاریخی و شخصیت تاریخی دگرگون شد. (محمد ارکون، 1991، ص 19 .) در پی تحول این نوع نگاه تاریخی بود که بیشتر تمرکز بر تاریخ اجتماعی صورت گرفت و افزون بر قرار گرفتن فرد به عنوان محور مورد مطالعه، زمانه، شرایط اجتماعی – سیاسی، وضعیت فرهنگی و خلاصۀ مدد جستن از روان‌شناسی، بشرشناسی، جامعه‌شناسی و تبارشناسی جزو موارد ضروری و الزامی در نوع نگاه تاریخی آنال به یک وضعیت تاریخی به شمار رفت.

یادآوری این موضوع از آن حیث با اهمیت است که اگر طرح بسیاری از موضوع‌های مربوط به اندیشۀ دینی را که توسط شاه عبدالله یمگی حدود بیش از 70 سال پیش مطرح شده و با توجه به سطح پایین سواد در آن زمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است، با رویکرد خوانش تاریخ آنال مورد مطالعه قرار دهیم به خوبی در می‌یابیم که او یکی از طلایه‌داران روشن‌فکری دینی در افغانستان بوده است.

نگاه شاه عبدالله یمگی به حقوق در اسلام و لزوم تغییر آن بر مبنای مقتضیات زمانی و پاسخگویی به نیازهای زمانه و سودمندی آن بر جامعه از مهم‌ترین مواردی‌اند که نگاه عقلانی او را به اخلاقیات دینی برجسته می‌سازد.

بررسی‌های یمگی از حقوق در اسلام و نتیجه‌گیری او برای به‌روز کردن دیدگاه حقوق اسلامی متناسب به مقتضیات زمان از یک‌سو و از سوی دیگر بررسی ریشه‌های بسیاری از احکام و اخلاقیات دینی که ریشه در بستر فرهنگی جامعۀ دوران جاهلی پیش از اسلام دارد، نشانی از آشنایی او با آرا و اندیشه‌های بسیاری از فیلسوفان زبان و نواندیشان دینی دارد که در صدد عقلانی کردن اندیشۀ دینی بوده است.

تشخیص یمگی، از حقوق در اسلام با توجه به دسته‌بندی‌هایی که او در این زمینه دارد و نوع نگاه عقلانی او سبب شده است که استاد رهنمای نگارش پایان‌نامۀ دورۀ کارشناسی آقای یمگی، اختلاف نظر خود را در باب داوری او در زمینۀ همخوان‌سازی اخلاقیات و حقوق متناسب با مقتضیات عصری بیان کند.

سناتور محمد امین خوژیانی، استاد راهنمای شاه عبدالله یمگی در تقریضی که بر پایان‌نامۀ تحصیلی او نوشته، چنین گفته است: «به فکر من در صحت کتاب اندیشه‌یی نیست و در مزدوج گردانیدن قانون فرعی با اصول دین حضرت مصنف مبالغه کرده؛ زیرا اصول دین همان است که از حضرت آدم ابوالبشر تا حضرت محمد مصطفی یک‌سان و لایتغیر تسلیم شده و عبارات توقیفی است و در فروع قوانین، عرف و عادت عرب را تنقیح کرده. مضرات آن را حرام و منافع آن را حلال بالاستحباب والاباحت والوجوب وانموده و در این مرحله سابقۀ آن را زیر نظر گرفته. چون عرب‌ها از فرهنگ عقلیات فلاسفه عاری و بر مبنای فطرت حاوی دیده می‌شد؛ برای آموزش مقررات فطری نزدیک و آسان بود. اکنون بحث خود را خاتمه می‌دهیم و تفکیک عقاید و عبادات را زیر بنای این قانون لازم دانسته به حذف آن رأی می‌دهیم و بقیۀ کتاب را تمجید می‌نماییم» . (یمگی، 1395، 17- 18). این اختلاف دیدگاه استاد راهنمای موصوف بیان‌گر راست‌کیشی و معتقد به یک سری اصول دینی ثابت و لایتغیر می‌باشد که رو در روی اندیشۀ دینی بر پایۀ برداشت فقه متغیر و اجتهاد متحول و اصول ثابت البته در باب عقاید شاه عبدالله یمگی می‌باشد.

اندیشۀ دینی یمگی بر این پایه استوار است که ایجابات و مقتضیات عصر و زمان در تحول‌پذیری و تجددپذیری قوانین نقش اساسی دارند و هر قانونی باید به مقتضای زمانه جهت پاسخگویی به نیازهای آدمیان همان عصر به وجود بیاید تا بشر از توسعه‌یافته‌گی و پیشرفت محروم نماند. به سخن آقای یمگی: «در این امر، جای مناقشه نیست که هر قانونی به مقتضای ایجابات هر عصر و زمان تجدید و متحول می‌گردد؛ ولی این تحول و تجدد در بسیاری از محلات با عادات سابقه یا جریانات احوال ماضی و با وجودی که در بین زمان ماضی و حال حاکم است، مطابقت و پیوسته‌گی دارد». (یمگی، 1395، ص، 21 ) یمگی دو موضوع را در این جا مد نظر دارد؛ نخست این ‌که هر قانونی به مقتضای ایجابات هر عصر و زمان تغییر و تحول می‌پذیرد و جز لایتغیر جوامع بشری می‌باشد و دوم این ‌که بسیاری از قوانین موضوعه برگرفته شده از تعاملاتی است که ریشه در عرف و عنعنات و بستر فرهنگی تاریخ گذشته دارد و در گذر زمان متغیر و متحول می‌شوند.

او در کتاب حقوق اساسی، اداری و بین‌المللی در اسلام به صراحت گفته است که بسیاری از ضوابط اخلاقی در تعاملات اجتماعی دینی ریشه در بستر فرهنگی عرب دارد و از این‌ که خواستگاه دین مقدس اسلام جزیرۀ عرب می‌باشد، اخلاقیات دینی اسلامی در بسیاری موارد بر پایۀ اخلاقیات دوران جاهلیت پیش از اسلام بنا شده است؛ با این تفاوت که دین اسلام قواعد و مقررات تعاملی و اخلاقی را که به زیان جامعه نبوده است را مستقیماً برگرفته و مقررات و ضوابط اخلاقی را که به زیان جامعه بوده، مطرود و مترک نموده است.

آقای یمگی در این کتاب به نمونه‌های چون حقوق غلامی پیش از اسلام و پس از اسلام، چگونه‌گی ادای مراسم حج، فدیه به جای قربانی، تعدد همسران، ختنه و موارد دیگری از این دست بر شمرده است که از میراث‌های فرهنگی اعراب پیش از اسلام به ‌شمار می‌روند و با آمدن دین اسلام این ارزش‌ها، رفتارها و قواعد اخلاقی متناسب با روحیۀ عصر و زمان پیامبر اسلام و مقتضیات جامعۀ دینی به تصرف اسلام درآمده است. «از آن جایی که منشأ ظهور دین اسلام جزیرة عرب است، لذا این دیانت تعاملاتی را که از قدیم در بین اقوام و قبایل عرب جاری بود، مدنظر گرفته است؛ چیزهایی را که موافق اخلاق، مطابق فلسفه و حکمت و مقرون به منفعتی دیده می‌شد، به حال خود گذاشته، به واسطۀ امر جدیدی مراتب مشروعیت آن را به جامعۀ اسلامیه اعلام نمود و به ویژه اعمالی که از دوره‌های طولانی در بین قبایل مجری بود و استعمال آن در نظر افراد به صفت یک حق مکتسبی ادعا می‌گردید و اما طرز تصرفات و طریق استعمالش از نقطۀ نظر اخلاق اسلامی مذموم دیده می‌شد؛ الغای قطعی آن را شریعت اسلام لزوم ندید و اما در نوع تصرفاتش تعدیلاتی وارد کرده است». یمگی، 1395، ص، 22

عین این نکته ‌را که آقای یمگی روی آن انگشت نهاده است، توشیهیکو ایزوتسو، فیلسوف زبان و قرآن‌شناس مشهور جاپانی که برای نخستین بار قرآن را به زبان جاپانی ترجمه کرده است به تفصیل در کتاب «بررسی مفاهیم اخلاقی در قرآن مجید» مورد بحث قرار داده است. به باور ایزوتسو، همۀ آن‌ چه که به عنوان قواعد و ضوابط اخلاقی اسلامی شناخته می‌شوند، ریشه در بستر فرهنگی دوران پیش از اسلام دارند. او حتا بسیاری از اصلاحات و مفاهیم کاربردی در حوزۀ اندیشۀ دینی را به دوران پیش از اسلام نسبت می‌دهد و برای اثبات ادعایش به شمار زیادی از اشعار شاعران پیش از اسلام و آثار مکتوب آن‌ زمان استناد می‌کند.

به گونۀ مثال می‌گوید که عرب‌های پیش از اسلام به شتری که در تاریکی کاروان را راهنمایی می‌کرد «هادی» می‌گفتند که امروزه این اصطلاح به بزرگ‌ترین صفت خداوند تبدیل شده و در میان مسلمانان هادی به خداوند اطلاق می‌شود و به همین ترتیب آداب و رسوم دوران پیش از اسلام در زمینۀ ادای مراسم حج، قصاص، بخشش، ایثار، قربانی و تعدد همسر و دیگر تعاملات اجتماعی را پالایش شده در بستر فرهنگی اسلامی می‌خواند.

به باور ایزوتسو، در دعاها و شعارهایی که در مراسم حج اسم بت‌ها به کار گرفته می‌شد، جای آن ‌را نام‌های خداوند و پیامبر گرفت و با وضع مقررات عبادی خاص ادبیات حج به تصرف اسلام درآمد. همین‌گونه در تعدد همسران معیار مشخصی وجود نداشت و اسلام آمد و به جای این ‌که تعدد همسر را منع قرار دهد، آن ‌را محدود کرد، در باب قصاص هم اگر کسی، شخصی را از قبیلۀ دیگری به قتل می‌رساند، وارثان مقتول و اعضای قبیلۀ مقتول هر کسی را از قبیلۀ قاتل به چنگ می‌گرفتند، می‌کشتند و زنجیرۀ انتقام‌جویی همچنان ادامه داشت، اما اسلام آمد و دایرۀ این انتقام‌جویی را محدود کرد و حکم اسلام مبتنی شد بر این ‌که نفس در برابر نفس باید به قتل برسد نه هر آدم بی‌گناه دیگری.

نتیجه‌گیری ایزوتسو از بنای ساختمان اخلاق دینی این است که شمار زیادی از ضوابط اخلاقی به جامانده از دوران پیش از اسلام که با روح آموزه‌های اسلامی منافات نداشت، توسط دستگاه اسلامی پذیرفته شد و شمار دیگری که در منافات با آموزه‌های اخلاقی دینی قرار داشت یا متروک شدند و یا دایرۀ عملکرد آن‌ها محدود گشت.

هر چند شاه عبدالله یمگی در این اثر از اندیشه‌های ایزوتسو کار نگرفته و بیشتر بنای فکر دینی‌اش را با رویکرد تحلیلی آثار اندیش‌مندان اسلامی راست‌کیش بنا نهاده است، اما لُب کلام او در باب تحول‌پذیری و تجددپذیری اندیشۀ دینی، او را با ایزوتسو، همراه می‌سازد. محصول مبتنی بر فایده و برقراری نظم اجتماعی و تحرک اجتماعی برای پیشرفت و توسعه را که برایند تحول اندیشۀ دینی می‌باشد و جای عقلانیت را محترم می‌شمارد، این را در آرای یمگی به قوت تمام می‌توان دید. او در دسته‌بندی حقوق به حقوق تعاملی و حقوق مثبته بارها تأکید می‌کند که هر یکی از این حوزه‌ها با توجه به نیازهای عصر و زمان نیازمند تحول و تجدد می‌باشد، تحول تجددی فلاح جامعه و رستگاری آن را متضمن باشد و رضایت عمومی در جهت اعمال آن مدنظر گرفته شود.

«همان قدری که زمان متحول است؛ نیازهای عصر و زمان نیز به همان پیمانه متغیر می‌باشد. این تغییر نیازها حتماً بالای حقوق افراد و گروه‌ها تأثیر داشته و باید هر جماعتی قوانین مروجۀ خود را بر وفق شرایط و اقتضای هر عصر تنظیم و ترتیب نمایند و اگر مخالف آن شود؛ طبعاً قوت فعالیت حیاتی آن جماعت کم شده، به واسطۀ نداشتن حقوق مکمل، احوال حیاتیۀ افرادشان خراب و نیروی تکامل تدریجی‌شان دچار وقفه و کندی می‌شود. این حالت تا آن درجه دوام می‌کند که رفته‌رفته اضمحلال سیاسی و مدنی و اقتصادی و حتا علمی و فنی آن جماعت‌ها را به بار می‌آورد؛ زیرا این امری که ترقی علمی، سیاسی و مدنی تحت الشعاع حقوق پیشرفت می‌کند، امروز مستغنی از شواهد و قرایین است و همۀ علمای حقوق بر این امر اتفاق نظر قطعی دارند و نیز این مسأله که قوانین به حسب ایجابات و نیازهای هر عصر متغیر و متحول بوده و قوانین را نمی‌شود به هیچ وجه لایتغیر شمرد. به نزد همۀ محققان علم حقوق و آنانی که در علوم اجتماعیه تبحُر دارند؛ قطعیت تامٌه دارد».

یمگی در بررسی‌هایش به این نکته می‌رسد که اصول ثابت دینی بر پایۀ عدالت و رستگاری بشر استوار است، اما در بسیاری از مواردی که برای جوامع دینی چنان اصول ثابت شناخته شده‌اند و در اصل اصول ثابت نیستند، متناسب با نیازهای عصر و زمان متحول است. او اما می‌افزاید که این تحول و تجدد ریشه در روح آموزه‌های اسلامی دارد و نمی‌تواند با گذشته بیگانه باشد. یمگی از آن ‌جایی که با آرا، افکار و اندیشه‌های نواندیشان غربی نیز آشنایی داشت و در بستر فکر دینی با آن ‌که عمر درازی نداشت، تبحر داشته است. آشنایی او با زبان‌های انگلیسی، عربی و اردو، او را در درک بسیاری از مفاهیم مدرن کمک کرده بود. میزان بلندی از آشنایی یمگی با آثار و افکار تولید شده در جهان عرب و تحول‌های جهان اسلام او را به یکی از نظریه‌پردازان اصلی عرصۀ ارزش‌های دموکراتیک بدل کرده است. اما متأسفانه به دلیل عدم توجه به آثار و نوشته‌های این اندیش‌مند، آثار آقای یمگی در این مدت زمان خاموش و ناشناخته باقی مانده است.

در افغانستان در حوزۀ فکر دینی کمتر آدمی در آن زمانه وجود داشت که برای آشتی ارزش‌های مدرن و مدنی با ارزش‌های اسلامی کار و فعالیت فکری کند. یمگی اما در نزدیک به یک قرن پیش با کوشش‌های فکری در این باب راه را برای تلفیق ارزش‌های دموکراتیک و مدنی در بستر فکر دینی باز کرد، اما از سوی جریان‌های دینی و روشن‌فکران جدی گرفته نشده است.

در اندیشۀ دینی شاه عبدالله یمگی، دموکراسی از بهترین روش‌‌ها برای برقراری عدالت و کسب رضایت عمومی جهت به سامان کردن جامعه و مهار قدرت سیاسی و جلوگیری از استبداد و یکه‌سالاری به شمار می‌رود. یمگی به این باور است، اگر یک جامعۀ دموکراتیک ایجاد شود، میزان تصمیم‌گیری‌های مردم و حضور آنان در همۀ سطوح بلند برده شود و مدنظر گرفته شود، سطح خشونت‌ها، نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها کاهش پیدا می‌کند؛ زیرا به سخن او، در نظام‌های توتالیتر و استبدادی حکام و زمام‌داران خود را در برابر مردم پاسخگو نمی‌دانند، شماری به بهانۀ نظام اسلامی از پاسخگویی در برابر مردم و مسوولیت‌‌پذیری شانه خالی می‌کنند و شمار دیگری خود را مدیون زور و استبداد خود می‌دانند و به مردم هیچ‌گونه اعتنایی ندارند، اما در نظام‌های دموکراتیک، زمام‌داران زیر بار تکلیف کمر خم می‌کنند و به دلیل این‌ که مردم به عنوان اتوریتۀ اعلای قدرت سیاسی به نظام مشروعیت بخشیده‌اند، زمام‌دار خود را در برابر مردم مسوول و پاسخگو می‌دانند.

نتیجه‌گیری آقای یمگی از نظام دموکراتیک در یک جامعۀ دینی است که عمل‌کرد نظام بر خواست یک جامعۀ دینی منجر به تحقق ارزش‌های دینی و محترم این جامعه دینی می‌شود و از متن این جامعۀ دینی حکومت دینی سر بیرون می‌کند. این نوع نگاه دقیق همخوانی بسیار نزدیکی با قرأت دکتر سروش از حکومت دموکراتیک دینی دارد. آقای سروش می‌گوید که حکومت‌ها ابتدا یا دموکراتیک‌اند و یا غیردموکراتیک سپس به حکومت‌های دموکراتیک دینی و غیردموکراتیک دینی و همچنان حکومت‌های غیردینی دموکراتیک و غیردینی غیردموکراتیک تقسیم می‌شوند.

نواندیشان دینی را باور بر این است که یک حکومت دینی می‌تواند هم دموکراتیک باشد و هم غیردموکراتیک، کما این‌ که در طول تاریخ حکومت‌های دینی غیردموکراتیک بی‌شماری را شاهد بوده‌ایم که سر از نظام‌های شاهی و سلطنتی و خانواده‌گی برآورده‌اند. به هر حال، آن ‌چه در باب جلوه‌های روشن‌فکری شاه عبدالله یمگی می‌توان یافت، این است که او برای کشاندن پای عقلانیت به میدان دیانت و به روز کردن و تغییر رویکردهای دینی در معامله‌ها و معادله‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و همچنان محترم شمردن ارزش‌های انسانی به دور از مرزبندی‌های مذهبی، جغرافیایی، فرهنگی و نژادی، اندیشه تولید کرد، اما بخت عمر با او یاری نکرد و سر انجام در عمر 36 ساله‌گی جهان فانی را وداع گفت.

پی‌نوشت‌ها:

یمگی، شاه عبدالله، حقوق اساسی، اداری و بین‌المللی در اسلام، 1395، انتشارات قاهره

ایزوتسو، توشیهیکو، بررسی مفاهیم اخلاقی در قرآن مجید

ارکون، محمد، از اجتهاد به نقد عقل اسلامی

سروش، عبدالکریم، مدارا و مدیریت