تکثر فرهنگی

تنوع قومی سرمایۀ ملی است یا تهدید ملی؟

neshananews

07 September 2020

نویسنده: ابومسلم خراسانی

تنوع قومی در ذات خود یک ارزش متعالی برای ملت‌سازی، روند توسعه‌یافته‌گی و نمودار زنده‌گی مدرن است. جامعه‌شناسان و پژوهش‌گران حوزۀ توسعه تنوع قومی را به مثابۀ ارزش اساسی و از مولفه‌های مهم در روند توسعۀ یک کشور می‌دانند، اما تأکید دارند که «تنوع قومی» به خودی خود سرمایه خلق نمی‌کند که یک جامعه را به توسعه برساند. به باور آنان، این شهروندان، نخبه‌گان و سیاست‌مداران یک کشور هستند که باید تنوع قومی را به سرمایه بدل کنند تا به توسعه‌یافته‌گی و سرمایه‌سازی دست‌ یابند.

همان‌ طوری که نفت و منابع طبیعی ارزش بالقوه است و تا زمانی که استخراج، بسته‌بندی، پالایش و تصفیه نشود به سرمایه تبدیل نمی‌شود به همان‌سان تنوع قومی، چند فرهنگی و جامعۀ پلورالیست و متکثر در ذات خود ارزش بزرگی شمرده می‌شود که باید به سرمایه تبدیل شده و از مزیت‌های بالقوۀ آن برای توسعه و زنده‌گی مسالمت‌آمیز استفاده‌های موثر صورت گیرد.

با این بیان، افغانستان کشوری‌ است که اقلیت‌ها در آن زنده‌گی می‌کنند و شبیۀ باغی است که گل‌های رنگارنگ و متکثر در آن چهره می‌نمایانند. اقوام متنوع با فرهنگ‌ها، هنجار و باورهای متفاوت در این خانۀ مشترک زیست دارند. هرچند این مزیت در تاریخ افغانستان همیشه نادیده گرفته شده و زمام‌داران این سرزمین میانۀ خوب با پذیرش تفاوت‌ها نداشته‌اند، اما ارزشی ا‌ست که اگر به سرمایه تبدیل شود، کلید درهای بستۀ خیلی از چالش‌های دولت‌داری و زیست اجتماعی و توسعه را خواهد زد.

حالا اگر فرض را بر این بگیریم که یک جریان روشن‌فکری یا شبه‌روشن‌فکری در نسل پساطالبان شکل گرفته است، این نخبه‌گان پساطالبان در افغانستان نیز نتوانستند از این مزیت و ارزش مهم در امر توسعۀ سیاسی، فرهنگ‌سازی، سرمایه‌سازی و زیست مسالمت‌آمیز استفاده کنند. ناتوانی در استفاده از این مزیت در اصل ضعف مهم شهروندان افغانستان را در سرمایه‌سازی ارزش‌ها نشان می‌دهد.

ما ارزش‌های زیادی در دل خاک و جغرافیایی خود داریم که جوهر تبدیل شدن به سرمایه را دارند. ما نفت و طلا داریم اما در فقر و تنگ‌دستی به سر می‌بریم. خانۀ مولانا در کشور ماست، اما توانایی به سرمایه بدل کردن این سرمایۀ بزرگ را نداریم و دیواره‌‌های این خانه با دود چوپان‌ها و گوسفندانی که در زیر سایه‌اش خوابیده‌اند نیز سیاه و بدرنگ شده است. صدها ارزش دیگری به مانند این موارد در این خاک در کم‌ترین حالتش خوابیده‌اند.

اما شهروندان، نخبه‌گان و سیاست‌مداران افغانستان هیچ گاهی این مولفه‌هایی که در دنیای مدرن به مثابۀ ارزش‌های بزرگ و سرمایه‌های عظیم شناخته می‌شوند را به دید سرمایه و مولفه‌هایی که می‌توانند زمینه‌های توسعه، زیست مسالمت‌آمیز و سرمایه‌سازی ندیده‌اند و از سوی هم از این مولفه‌ها در جهت مخالف آن به مثابۀ واگرایی قومی و استبداد و انحصار فرهنگی استفاده‌های گوناگونی کرده‌اند.

داکتر محسن رنانی، توسعه‌پژوه و استاد دانشگاه تهران به این باور است که وقتی به تنوع قومی به مثابۀ سرمایه نگاه نشود و انحصار فرهنگی، زبانی و دینی در یک کشور حکم براند، مولفه‌ها و ارزش‌هایی که توانایی تبدیل شدن به سرمایه را دارند نه تنها به سرمایه تبدیل نمی‌شوند؛ بلکه به تهدید ملی، توسعه‌نیافته‌گی و خشونت مبدل می‌شوند. شبیه حالتی که تنوع قومی در افغانستان به تنش قومی، خشونت و تهدید بدل شده است.

در شرایطی که انحصار فرهنگی، قومی و دینی در یک کشور سایه افکنده است، این ارزش‌ها به مثابۀ ضد ارزش و ضد توسعه بدل شده و نمودارهای دشمنی و تضاد اجتماعی را بیش‌تر برجسته می‌کنند. با این حال نیاز است که دولت‌مردان افغانستان تنوع قومی موجود در کشور را به مثابۀ سرمایه و ارزش ببینند و از مزایای آن استفاده کنند به جای این که از این ویژه‌گی سوء استفاده کنند و از این مولفه‌‌ها برای دامن‌زدن به اختلاف‌ها و تضادهای اجتماعی کار بگیرند. تنها در این صورت می‌توان امیدی به توسعۀ سیاسی – اجتماعی کشور دوخت و گواه زمینه‌های زیست مسالمت‌آمیز در این جغرافیا بود.