جلال دو

مبارزه با مرگ؛ جوانی که هشت سال عمرش را در ماین‌روبی سپری کرده است

محمدجان آریا

26 August 2020

بدون هیچ دلیلی جنگ چهرۀ زشتی دارد و خشونتِ جنگ زمانی بیش‌تر به مانند یک هیولا نمایان می‌شود که آدم‌ها یک عمر با نشانه‌های آن زنده‌گی کنند. جنگ و درگیری‌های مسلحانه گاهی به آدمی دردهایی را هدیه می‌دهد که هیچ‌گاهی درمان نخواهند شد؛ حتا با گذشت زمان. در این میان اما هستند جوانان شجاعی که برای خدمت به مادرزمین حلف وفاداری به جا آورده‌اند و حس‌ میهن‌پرستی را در رگ، پوست و خون شان جای داده‌اند.

سید جلال یکی از این جوانانی است که 28 بهار زنده‌گی را پشت سر گذاشته است. بیش از ده سال عمرش را در بخش نظامی سپری کرده و اکنون نشانۀ «دوم ساتنمنی» را بر شانۀ‌اش حمل می‌کند. جلال آرزو دارد که ده‌ها سال دیگر نیز به وطن خدمت کند. او می‌گوید، دیگران اگر شعار می‌دهند که «سر می‌دهیم، سنگر نه» من اما به این جمله باور دارم و خدمت به وطن را از هر چیز دیگری برتر می‌دانم.

سید جلال در بخش ماین‌روبی کار می‌کند. به باور او، ماین نام دیگری از مرگ و نابودی است. او هشت سال می‌شود که پس از آموزش‌های ویژه و مسلکی، عضویت گروه انجینیری و ماین‌پاکی را در صفوف پولیس ولایت جوزجان به دست آورده است.  آقای  جلال در سال ۱۳۷۱ خورشیدی در یکی از روستاهای ولایت بدخشان زاده شده است. سرنوشت اما او را به ولایت جوزجان کشانده است. او توضیح می‌دهد که تاکنون صدها ماین را در ولایت‌های بلخ، فاریاب، سرپل و مناطق مختلف جوزجان خنثا کرده است. این جوان نظامی افتخار دارد که از ریختن قطره‌های خون ده‌ها سرباز این وطن و شهروندان غیرنظامی کشور جلوگیری کرده است؛ خونی که به ناحق از سوی گروه‌های تروریستی ریخته می‌شوند.

ماین‌روبی همواره با خطر همراه است. جلال توضیح می‌دهد که دو سال پیش در یک چاشت داغ تابستانی در هنگام وظیفه در  ولسوالی قرمقول ولایت فاریاب، انفجار ماین انگشتان یک دستش را از او گرفت است، اما نبود انگشتان یک دست، او را ناامید نمی‌سازد. جلال می‌گوید: «افتخار می‌کنم که در راه وطن پنجه‌هایم را از دست داده‌ام و خونم در خاک وطنم ریخته شده است.» جلال پس از این قربانی نیز به وظیفه‌اش ادامه داده است و اکنون نیز سراغ ماین‌های جاسازی شدۀ طالبان می‌گردد تا از ریختن خون بیش‌تر جلوگیری کند.

این عضو ماین‌روبی می‌افزاید که او و هم‌قطارانش در یک سال پسین ۸۶ حلقه ماین را در ولایت جوزجان کشف و خنثا کرده‌اند. او از این‌ که انگشتان دستش را قربانی داده است، هیچ‌گاهی مایوس نشده است. این جوان توضیح با کشف و خنثاسازی ماین‌های بی‌شمار، جان صدها انسان بی‌گناه را نجات داده است. به سخن او پیش‌مرگ‌های هر عملیات زمینی، گروه‌های ماین‌پاکی هستند.

نه تنها بخش کاری، بلکه زنده‌گی فردی جلال نیز با فراز و نشیب‌هایی همراه است. دو سال از نامزدی او می‌گذرد، اما هزینۀ گزاف مراسم عروسی او را نگذاشته است که با نامزدش که در بدخشان زنده‌گی می‌کند، یکجا شود. او با لب‌خند می‌گوید که اگر خونم به خاطر دفاع از وطن ریخته شود، نامزدم و خانواده‌ام بالایم افتخار خواهند کرد. به باور سید جلال، نباید طرفین درگیر در زمان جنگ از ماین کار بگیرند. او ابراز می‌دارد که  جاسازی ماین شاید اندک زمان ببرد، اما کشف و نابودی‌ مواد انفجاری سال‌ها طول می‌کشد.

جلال برای خنثاسازی هر ماین، لباس سنگینی را برتن می‌دارد و با مرگ مبارزه می‌کند تا جان سربازان این وطن از خطر مصون باشد. او خاطرنشان می‌سازد: «لباس‌های ماین‌روبی بین ۴۵ تا ۵۵ کیلو وزن دارد و بسیار سنگین است.» آقای جلال می‌گوید که او هم‌قطارانش توانایی خنثاسازی پیش‌رفته‌ترین و پیچیده‌ترین ماین‌ها را دارند، اما آرزوی افغانستان بدون ماین را دارند.

با این همه، سید جلال هنوز هم درد قطع شدن انگشتان دستش را به یاد دارد، اما می‌گوید، در راه خدمت به وطن حتا اگر پیکرش به هزاران پاره بدل شود، بازهم حاضر است به کشورش خدمت کند.